مترادف مسمن : پروار، چاق، سمین، فربه، چرب، پرچربی
متضاد مسمن : لاغر
۱. پروار، چاق، سمین، فربه
۲. چرب، پرچربی ≠ لاغر
مسمن . [ م ُ س َم ْ م ِ ] (ع ص ) فربه کننده . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مقابل مهزل . (یادداشت مرحوم دهخدا). || چرب کننده طعام را به روغن . || خنک کننده . || روغن توشه دهنده . (از منتهی الارب ).
مسمن . [ م ُ م َ ] (ع ص ) فربه از روی خلقت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث ).
منوچهری .
سوزنی .
خاقانی .
خاقانی .
مسمن . [ م ُ م ِ ] (ع ص ) فربه خلقی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || آن که روغن بسیار دارد. (ناظم الاطباء). ج ، مسمنون .
مسمن . [ م ُ س َم ْ م َ ] (ع اِ) نوعی طعام . (یادداشت مرحوم دهخدا). در تداول فارسی معمولاً مسما گویند. و رجوع به مسما شود.