کلمه جو
صفحه اصلی

مقصود فراستخواه

دانشنامه عمومی

مقصود فراستخواه (متولد ۱۳۳۵ در تبریز)جامعه شناس ایرانی و عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی است. هم زمان با روز جهانی علم در خدمت صلح و توسعه، روزی که از سوی سازمان یونسکو در تقویم جهانی ثبت شده است، هیئت داوران، جایزهٔ ترویج علم سال ۱۳۹۶ را به مقصود فراستخواه به دلیل فعالیت و تلاش بی وقفه، مسئولانه، هدفمند، همه جانبه، انسانی و اخلاقی در حوزه های دانشگاهی و عمومی برای بسط دانش جامعه شناسی و همچنین تعهد به تداوم کار فرهنگی، ترویجی و علمی تقدیم کرد. جایزه نشان دهخدا در چهارمین دورهٔ آن(۱۳۹۷) و به خاطر کتاب برگزیدهٔ «نظارت و ارزشیابی در آموزش عالی» به عباس بازرگان و مقصود فراستخواه تعلق گرفت.
دانشگاه و آموزش عالی: منظرهای جهانی و مسئله های ایرانی، مقصود فراستخواه، تهران: نشر نی (چاپ دوم)، ۱۳۹۷، مؤلف برتر در  نخستین جشنواره ملی تجلیل از آثار برتر حوزه جهانی شدن، مرکز مطالعات جهانی شدن ، 1392
سرگذشت و سوانح دانشگاه در ایران: بررسی تاریخی آموزش عالی و تحولات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مؤثر بر آن، مقصود فراستخواه، تهران: رسا، ۱۳۸۸
سرآغاز نواندیشی معاصر (دینی و غیر دینی): تاریخچه پیدایی و برآمدن اندیشه نوین دینی و غیردینی، مقصود فراستخواه، تهران: شرکت سهامی انتشار (چاپ چهارم، 1388)
دانشگاه ایرانی و مسئلهٔ کیفیت: جستارگشایی برای نظام تضمین کیفیت آموزش عالی ایران براساس بررسی تطبیقی ۱۶ کشور جهان، مقصود فراستخواه، تهران: آگاه(چاپ دوم)، ۱۳۹۵
زبان قرآن، مقصود فراستخواه، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۶ (چاپ دوم، زبان قرآن، تهران: علمی فرهنگی، 1396)
دین و جامعه (مجموعه مقالات)، مقصود فراستخواه | حسین ناظم زاده، تهران: شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۷
جایزه نشان دهخدا در چهارمین دورهٔ (۱۳۹۷) - جایزهٔ ترویج علم سال (۱۳۹۶)«دین، خرد، دانش: یادداشتهایی بر روند احیاء اصلاح و بازسازی اندیشه»، مقصود فراستخواه، تبریز: تابش، ۱۳۶۸
تعریف مجدد دین به ضمیمه طنین هستی و تمنای وجود، مقصود فراستخواه، تهران: تفکر، ۱۳۷۷
تدبری در آیات قرآنی، مقصود فراستخواه، تهران: قلم، ۱۳۹۳
تاریخ هشتادساله دانشکده فنی دانشگاه تهران، مقصود فراستخواه، تهران: نی، نشر نی آمازونamazon ۱۳۹۳
ما ایرانیان: زمینه کاوی تاریخی و اجتماعی خلقیات ایرانی، مقصود فراستخواه، تهران: نی، ۱۳۹۴ (نوبت چاپ:21)، آمازونamazon، کتاب برتر حوزه ی علوم اجتماعی (تألیف) در جشنواره ی مهرنامه در میان ۷۰ کتاب برگزیده از کتاب های سال ۱۳۹۴ به انتخاب داوران و مشاوران علمی مهرنامه
روش تحقیق کیفی در علوم اجتماعی با تأکید بر نظریهٔ برپایه (گراندد تئوری «GTM"). فراستخواه، مقصود. تهران:آگاه.(چاپ پنجم)، ۱۳۹۵
هسه بایبر، شارلن نگی(۱۳۹۵). روش تحقیق آمیخته، به هم پیوستن نظریه با عمل. ترجمه مقصود فراستخواه و زینب ترکمان. تهران: مؤسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی. (چاپ دوم)
نظارت و ارزشیابی در آموزش عالی، عباس بازرگان و مقصود فراستخواه تهران:انتشارات سمت، چاپ:دوم، 1396: کتاب برگزیده اعضای هیئت علمی دانشگاه های سراسر کشور در سال ۱۳۹۷ (نشان دهخدا)
گاه و بیگاهی دانشگاه در ایران؛ مباحثی نو و انتقادی در باب دانشگاه پژوهی، مطالعات علم و آموزش عالی. فراستخواه، مقصود(۱۳۹۶). تهران: آگاه. (چاپ سوم)
ذهن وهمه چیز؛ طرح واره هایی برای زندگی. فراستخواه، مقصود (۱۳۹۶). تهران: نشر کرگدن. (چاپ دوم)
تاریخ دانشگاه در ایران، مقصود فراستخواه، به کوشش نسرین اصغرزاده، تهران پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی
خوداثربخشی در تعلیم و تربیت، مقصود فراستخواه، به کوشش نصرالله دادار، تهران:نشر فرهنگ صبا، 1397
صنعت-بازار دانش؛ بررسی لوازم و ابعاد فرهنگی صنعت-بازار دانش. مقصود فراستخواه، تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، 1386
در دهمین جشنواره بین المللی فارابی (7بهمن 97)، مقصود فراستخواه برگزیدۀ جایزۀ «مطالعات میان رشته ای» شناخته شد.
تحصیلات دانشگاهی او در رشته های فلسفه، الهیات و برنامه ریزی توسعه آموزش عالی بوده است. او هم اکنون در دانشگاه های تهران، شهید بهشتی و علامه طباطبایی تدریس می کند. فراستخواه مؤسس و دبیر علمی میز آینده پژوهی آموزش عالی در مؤسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی است.
وی در نیمه اول دهه ۷۰شمسی در دانشگاه ها ومراکز آموزش عالی تبریز تدریس کرده است. از نیمه دوم دهه ۷۰ شمسی تا کنون (سال تحصیلی ۹۴–۹۳)، در دانشگاه های تهران، علامه طباطبایی، الزهرا و شهید بهشتی به تدریس اشتغال دارند. موضوعات تدریس فراستخواه عبارت بوده است از: جامعه شناسی تغییرات فرهنگی، تاریخ تفکر اجتماعی، جامعه شناسی دین، جامعه شناسی جوانان، سیاست گذاری و برنامه ریزی آموزش عالی، کیفیت دانشگاه، اعتبار سنجی و روش های تحقیق کیفی. حوزه های اصلی تحقیقاتِ فراستخواه عمدتاً سه قلمرو را دربرگرفته است: ۱. مطالعات دین، ۲. مطالعات اجتماعی، ۳. مطالعات علم، آموزش عالی و دانشگاه. بخشی از نتایج این تحقیقات در قالب کتاب ها و مقالات منتشر شده است.

نقل قول ها

مقصود فراست خواه (۱۹۵۶، تبریز) استاد دانشگاه و جامعه شناس ایرانی است و برنده جایزه علم در حوزه های دانشگاهی و عمومی برای بسط دانش جامعه شناسی است.
• «هر ملتی می تواند متن فرهنگی و تاریخی خود را بازخوانی کند و در قرائت مجدد متن سنت ها و تاریخ خود، فضیلت های فراموش شدهٔ انسانی خویش را بازیابد.»• «شخصیت والای حضرت علی (ع) متن تاریخ و فرهنگ ماست و با یک بازخوانی، یادآوری و قرائت این متن متوجه خواهیم شد در دل فرهنگ خود چه ارزش ها و چه ظرفیت های غنی داریم که ضمن استناد و جستجو در سطوح آن به اعماق فرهنگ خود دست یافته و می توانیم وجود تساهل، تکثر، آزادمنشی، مردم گرایی و عقلانیت را در دل فرهنگ ایران و اسلام مشاهده کنیم.»• دانشگاه زمانی می تواند مکان وجودی داشته باشد و روی آن مکان بایستد و بگوید «من دانشگاه هستم»، که با جامعه ارزش مبادلهٔ داد و ستد داشته و بتواند نیازهای نوپدید جامعه را پاسخگو باشد.• تنها بدیل ممکن برای بورکراسی علیل اداریِ ما، یک دموکراسی اصیل اجتماعی است. همسایگان، اهل محل، کسبه محل، سمَن ها، بخش های داوطلبانه وغیر انتفاعی و نهادهای مدنی، مهم ترین رگ وپی ارگانیزم اجتماعی، حساس ترین اندام های حسّی جامعه و دیرپاترین وتجدید شونده ترین ظرفیت ها برای اداره شهر هستند. به منطق بی نهایت کوچک ها، به منطق صنف ها وحرفه ها و سمن ها وهمسایگان واهل محل و کسبه محل، وبه منطق سازمان یابی خودگردان شهری وخود تنظیمی ها وابتکارات مردمی برگردیم. در سنت های تاریخی دیرین ما خاطرات همیاری و کارهای دسته جمعی هست. در فرهنگ ما روح غمخواری هست، عقلانیتی نیرومند در دل آداب وعادات ایرانی هست که به مصائب همسایگان و اهالی محل واهالی شهر حساسیم. نی نواز با نواختن نی نواز می شود ومعمار با ساختن معمار می شود. مردم نیز با گفتگوها و مشارکت ها و هم اندیشی ها و تمرین های تدریجی است که می آموزند چگونه شهرشان را اداره بکنند. ما شنا را در آب یادمی گیریم و دوچرخه سواری را با رکاب زدن.• زیست بوم مناسبی در کشور لازم داریم برای رشدعقلانیت وعلم ورزی و کاربست علم برای حل مسائل ونگونبختی های مان … رشد علمی زمانی است که علم، به ارزش مرکزی تبدیل شود، آزاد ومستقل وعزیز باشد ومرجع تصمیم گیری واداره کشور باشد. دانشگاه های ما اصلاً سفارش اجتماعی ندارند. جامعه به دانشگاه سفارش مسئله نمی دهد. سیطره ایدئولوژی دولتی برفرایندهای علم ومحتویات کارهای علمی و ارکان علم ورزی، نتایج اسفباری به دنبال خواهد داشت. اگر امروز مشکلاتی مانند سرقت وجعل وانتحال علمی را به عنوان لکه های ننگ می بینید حاصل بی هنجاری هایی است که نتیجه وارد کردن قواعد غیر آکادمیک به آکادمی در ایران است.• در جامعه ای که کوتاه مدت است و پایداری در آن وجود ندارد، یکی از واکنش های افراد جامعه این است که می خواهند در فرزندان خود وبا فرزندان خود ادامه پیدا کنند. ما هزینه های یک سیستم متمرکز را می پردازیم اما از هرج و مرج نیز رنج می بریم. کودک مفهوم جدیدی است. در گذشته طفل وجود داشت، صبیه وجود داشت، اما کودک نبود. کودک موجود جدید متعلق به دنیای مدرن است. انسان روز به روز احساس تنهایی بیشتری می کند. تن های تنها در جامعه دیده می شوند. یک جور سردی اجتماعی به وجود آمده است. شهروندان با هم غریبه اند و به هم توجهی ندارند. یک راه غلبه بر این پوچی، معنابخشیدن به زندگی ست. انسان در یک وضع دراماتیک است. تراژدی جهان به علاوه خشونت، محیط زیست، ریزگردها، کمبود آب، تمام شدن سوخت های فسیلی و فجایع طبیعی؛ غمخواری والدین به فرزندانی را برمی انگیزد که مسؤولیت به اینجا آمدن آنها را بر گردن دارند.• دین عمومی و دین دولتی نمی‏ تواند دغدغه ها و علایق اصیل انسانی شهروندان را تأمین کند و رضایت بخش نمی ‏شود. پس طبیعی است آن را به سطح فردی دین داری و تجربه های فردی دین داری ارجاع می دهند؛ مانند توکل، نذر، امید، آرامش، بخشایش، شادی. چرخش از «دین عمومی» و «دین دولتی» به «دین خصوصی» و «دین شخصی» نتیجه این روندهاست. اگر در یک حوزهٔ سرزمینی، اجتماع گرایی بیش از اندازه تضعیف شود، این همان «پایان اجتماع» است و اجتماع که منشأ همه چیز است از بین می رودو این می تواند تهدید ملی برای جامعه باشد.• دانشگاه را که یک نهاد علمی است و تباری تاریخی پشت آن وجود دارد، به یک سازمان اداری تقلیل دادیم. راه های زندگی را با ساختارهایی که درست کرده ایم، خراب کرده ایم وآن وقت از راه رفتن مردم ایراد می گیریم. … مدرک گرایی نتیجه ریل گذاری های اجتماعی نادرست است. نفرین نفت (resource curse) یعنی به جای اینکه نفت برای ما برکت شود، بلا شده است. در تاریخ معاصر ما هربار که دولتمردان به متفکران و به ظرفیت های اجتماعی مراجعه کرده اند تحولات تاریخی بزرگی ایجاد شده است. ما خود اثربخشی و تفکر علّی را از دست دادیم. همه چیز را واگذار می کنیم به ساختارها و این یعنی پایان همه چیز. باید به کنش اجتماعی برگردیم.• ملت ایران می­ خواهد بماند و نمی­خواهد خود را از زندگی معاف کند…• بگذارید چراغ علم ورزی روشن بماند تا بتوانیم در روشنی آن پی آواز حقیقتی بدویم. تحقیق به همین دلیل از نظر من نه تنها کنش معرفتی وعلمی است، عملی اخلاقی نیز هست.• ایدئولوژی؛ معرفتی است مخدوش که بیش از اندازه مسحورکننده است چون با صدایی بلند، دعوی کلیّت آن هم به شکل منسجم را دارد.• ما جز به تماس ومراوده با موجودات نمی توانیم حسّی اصیل نسبت به کل وجود پیدا بکنیم. معنای غایی بنا به سرشت خویش تنها در متن تجربهٔ زیست می تواند برای ما ظاهر می شود. در دوست داشتن، در عشق ودر غمخواری یکدیگر است که وحدت هستی را می بینیم. پیشرفت مادی وکارایی و حتی نوآوری های صرفاً فنی ومادی کافی نیست باید دید که شادی چه می شود، آرامش و معناها چه می شود؟ آیا انسانها فرصتهای برابری برای توجه کردن به نیازهای عمیقتر وجودی خویش پیدا می کنند رقابت، دنیای ما را خونین ساخته است، آشکار ونهان در جنگ ایم. باید به اقیانوس آبی به جای اقیانوس سرخ خونین اندیشید. به جای اینکه سهم خود را از کیک افزایش بدهیم باید بکوشیم مجموع کیک، بزرگ بشود ما در وسایل دستیابی به هدفهای حقیر مادی خویش نوآوری می کنیم اما در خود اهداف و ارزشهای حیات بشری کمتر اکتشاف تازه و شهود و نوآوری می شود. این جهان به همان اندازه که در اطلاعات غرق می شود از فقر معنا رنج می برد. مشکل ما چه بسا این نیست که اطلاعات نداریم بلکه مسئله بیشتر این است که نمی توانیم به آنها توجه کنیم و بعد به آنها معنا بدهیم. مردمان می خواهند چه کنند وچه فرداهایی را ترجیح می دهند؟ کار کمتر و مصرف بیشتر؟ کار بیشتر برای مصرف بیشتر؟ کار بیشتر با کمترین منابع؟ یا کار باندازه و رفتار معقول با منابع تا بتوانیم قدری هم به امور مهمتر دیگرخویش بپردازیم؟ هر پدیداری در عالم و آدم، می­تواند یک علامت و در عین حال یک فریب باشد. یک آیه ونشانه یا یک پرده (مایا). هر امری در این جهان می تواند برای ما به جای اینکه روزنه ای و پنجره ای و پلی باشد، یک دیوار و یک حجاب حاجز شود.• رسالت مرکزی دانشگاه اجتماعی سازی علم است؛ نه تجاری سازی علم. نقد و روشنگری اجتماعی است نه سرمایه داری دانشگاهی، کارآفرینی اجتماعی است تا کارآفرینی اقتصادی. مسوولیت دانشگاه آزادسازی دانش و عمومی سازی آن است، اثربخشی اجتماعی دانش و دموکراتیزه کردن علم به عنوان یک دارایی مهم انسانی و عمومی است. اخلاق رسمی چیزی است که از جامعه و نهادها و گفتمان ها به ما می رسد وچندان نفوذ ومعنایی ندارد. اما اخلاقیات، نوعی ادراک اخلاقی، تجربه اخلاقی و عمل اخلاقیِ شخصی است. کردار آزادانه و خودآگاه شخصی ما و تکنولوژی نفس است. اینکه چگونه آزادانه و با خودآگاهی بکوشیم تا در حیطه امکان ها دلخواهانه رفتار نکنیم بلکه دست به انتخاب های اخلاقی بزنیم وخود را توسعه شخصی بدهیم.• داستان ما با فناوری واز جمله فناوری های نوین یاددهی ویادگیری، قصه علاءالدین و چراغ جادو شده است. ما با اختراع خویش، در انکشاف هستی شرکت می کنیم. تکنیک برای» تکمیل طبیعت «بود ولی در دوره جدید جای خود را داد به تکنیکِ «تعرض بر طبیعت «آخرین خودروهای خارجی که حاصل پیشرفته ترین تکنولوژی های دنیاست در خیابانهای شهرما تردد می کنند اما نمی دانیم با اتومبیل چگونه رفتار بکنیم. ذهن و آگاهی ما ممکن است سخت مرعوب سیطرة تکنولوژی بشود وبا او عمدتاً مصرف گرایانه و بازیگوشانه رفتار کنیم.• در ایران؛ سلسله مراتب، یک ارزش فرهنگی شده است و خطرناپذیری و فردگرایی خودمدار به شکل خاص نسبت به سایر فرهنگ ها بالاتر است. همچنین جهت گیری درازمدت، در فرهنگ ایرانی چندان جایی ندارد و به جای این که در کارهای خود به دو سال بعد فکر کنیم تنها لحظه و دم را غنیمت می شماریم.• اعتماد به کارایی اخلاق در جامعه ما در حال از بین رفتن است. واین یعنی خطر شکست نهاد اخلاق.• صلح با خویشتن آغاز صلح با جهان بیرون است. جنگ با دیگران ناشی از جنگی است که در درون با خود داریم. عقلانیت؛ فرایندی اجتماعی و شبکهٔ گفت و گویی است و در جریان ارتباط با دیگران اتفاق می افتد و سرشت جمعی دارد اما «عقل»؛ فردگرا و خودخواه است.• همان طور که سنت نقد می شود، خود دنیای مدرن هم نقد می شود. «آگاهی انتقادی»؛ جریانی بی وقفه است.• زیست جهان ما سرشار از قابلیت هاست اما سیستم های اجتماعی ما مشکل دارند و زیست اجتماعی مستعمره سیستم ها می شود.• هر توصیفی که از امور می کنیم ناتمام است و چیزهایی هنوز می ماند که دیگران باید توصیف کنند.• شخص وقتی دچار فرسودگی ذهنی می شود، به خود تلقین می کند که علت خطاهایش در موقعیتهای زندگی، او نیست. پی در پی به خود می گوید که علت ها یکسره در بیرون من هستند ومن فقط یک قربانی ام. در چنین حالتی انسان خود را به عنوان «علت»، از دایرهٔ محاسبات حذف می کند یا کاهش می دهد و بدین ترتیب انتظار هیچ شروعی از او نمی رود و فرد در نهایت وابستگی به مسیر گذشته و در نهایت موکول شدن به شرایط بیرونی است.• انسان توانایی آغاز دارد. چرا؟ چون انسان می تواند قابلیتی تازه در خود کشف کند. جای پایی جدید در خود بیابد. تفسیری دیگرواره از خود به دست دهد. معنایی نو به خود و به اشیاء پیرامون خویش بدهد. انسان گنجینه ای از خیال است و خیال، مخزن اسرار آغازهاست.• علم باید از دیوانسالاری دولتی، برج و باروهای دانشگاهی و محدودیت های نخبه گرایانه بیرون آمده و وارد زندگی مردم بشود.• سرآغاز تمام آغازهایی که در بیرون داریم، آغازی از درون ما ودر خودماست. بیش از هرموجود دیگر، انسان توانایی آغاز دارد...(از کتاب ذهن وهمه چیز)


کلمات دیگر: