کلمه جو
صفحه اصلی

ان تایلر

دانشنامه عمومی

آن تایلر. آن تایلر (به انگلیسی: Anne Tyler) رمان نویس، داستان نویس و منتقد ادبی آمریکایی و برنده جایزه پولیتزر برای داستان در سال ۱۹۸۹ است.
اگر صبح بیاید (۱۹۶۴)
درخت قوطی حلبی (۱۹۶۵)
A Slipping-Down Life
کوک کننده ساعت (۱۹۷۲)
هدایت آسمانی (۱۹۷۴)
Searching for Caleb
اموال دنیوی (۱۹۷۷)
مرگ مورگان (۱۹۸۰)
شام در رستوران دلتنگی (۱۹۸۲)
جهانگرد اتفاقی (۱۹۸۵)
Breathing Lessons
Saint Maybe
نردبان سال ها (۱۹۹۵)
سیاره چهل تکه (۱۹۹۸)
وقتی بزرگ بودیم (۲۰۰۱)
ازدواج غیرحرفه ای (۲۰۰۴)
نقب زدن به آمریکا (۲۰۰۶)
قطب نمای نوح (۲۰۱۰)
وداع با تازه کارها (۲۰۱۲)
قرقره آبی (2015)
آن تایلر در ۲۵ اکتبر سال ۱۹۴۱ در مینیاپولیس، مینه سوتا به دنیا آمد. پدرش لوید پری و مادرش فیلیس ماهون از اعضای جامعه مذهبی کواکرها بودند. آن سال های اولیه زندگیش را در کارولینای شمالی و در جوامع مختلف کواکر سپری کرد. تایلر در ۱۶ سالگی از دبیرستان فارغ التحصیل شد و کالج سوارثمور را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد، اما چون پدر و مادر توان تأمین مخارج ۴ فرزند خویش را نداشتند بنابراین با استفاده از کمک هزینه تحصیلی به دانشگاه دوک رفت و آنجا وارد کلاس درس رینولدز پرایس شد و به آموختن روش های نویسندگی خلاق پرداخت. چندی بعد در کلاس دیگری در همین زمینه تحت آموزش ویلیام بلک برن قرار گرفت.
در سال ۱۹۶۳ آن تایلر با نویسنده و روانپزشک ایرانی سیدمحمدتقی مدرسی روحانی ازدواج کرد. مدرسی که ۱۰ سال از او بزرگتر بود در آمریکا مشغول تحصیل بود. آن ها در دانشگاه دوک با هم آشنا شدند و علاقه به ادبیات سبب شد که بیشتر به یکدیگر نزدیک شوند. پس از ازدواج و به علت پایان یافتن اعتبار ویزای اقامت مدرسی در آمریکا، به مونترال کانادا نقل مکان کردند و پس از این که در سال ۱۹۶۷ مدرسی به استخدام دانشگاه مریلند درآمد به آمریکا بازگشتند. مدرسی در سال ۱۹۹۷ به علت سرطان درگذشت.تیلر و مدرسی دو فرزند دختر به نام های تژ و میترا دارند. تژ عکاس است و میترا تصویرگری کتاب انجام می دهد.
از آن تایلر کتابهای وقتی که بزرگ بودیم، حفره ای تا آمریکا و مرگ مورگان توسط کیهان بهمنی و کتاب نقب زدن به آمریکا توسط گلی امامی به فارسی ترجمه و چاپ شده است.

نقل قول ها

آن تایلر. آن تایلر (به انگلیسی: Anne Tyler) رمان نویس، داستان نویس و منتقد ادبی آمریکایی و برنده جایزه پولیتزر برای داستان در سال ۱۹۸۹ است.
• «وقتی یک زن چیزی را می خواهد یعنی آن چیز را حتماً می خواهد. برایش هم مهم نیست برای به دست آوردنش ممکن است چه بهایی را بپردازند.»• «مریم یک زمانی عادت داشت در خیالاتش سوار ماشین زمان شود و به زمان های بسیار بسیار قدیم سفر کند. مثلاً به دوران پیش از تاریخ می رفت و می دید که چگونه زبان به تدریج پیشرفت می کرد یا به زمان مسیح می رفت: آن همه سروصدا برای چه بود؟ اما جدیداً گذشتهٔ نه چندان دور را برای سفرهای خود انتخاب می کرد. دوست داشت یک بار دیگر سوار هواپیمای خط هوایی بریتانیا شود و برای دیدن مادرش به ایران برود. با کفش های پاشنه بلند، چون آن روزها مد بود خانم ها در مسافرت هوایی کفش های پاشنه بلند می پوشیدند…»


کلمات دیگر: