کلمه جو
صفحه اصلی

انتونیو نگری

دانشنامه عمومی

آنتونیو نگری. آنتونیو نگری (به ایتالیایی: Antonio "Toni" Negri) زادهٔ ۱ اوت ۱۹۳۳)، فیلسوف مارکسیست پست مدرن، مدرس علوم سیاسی در دانشگاه پاریس و دانشگاه پادو در رم.باروخ اسپینوزا • میشل فوکو • ژیل دلوز • فلیکس گاتاری • ژاک دریدا • کارل مارکس • کارل اشمیت • تامس هابز • نیکولو ماکیاولی • لوئی آلتوسر
در اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی دانشگاه پادوا در اقدامی بی سابقه نگری جوان را بر کرسی استادی نشاند. نگری دائماً خود را به معنایی که بیشتر کمونیستها به رسمیت نمی شناسند کمونیست می خواند.
نگری با محکوم کردن حزب کمونیست نه تنها سرمایه را بلکه دولت را هم مورد انتقاد قرار می دهد؛ این طرح فکری او برای نجات مارکس از قرائت مارکسیستی شکل گرفت.
در روز ۱۲ دسامبر ۱۹۶۹ بمبی که از سوی فاشیست ها کارگذاشته شده بود، در میلان منفجر شد، ۱۲ نفر به قتل رسیدند و کمونیست ها عامل انفجار معرفی شدند.

نقل قول ها

آنتونیو نگری. آنتونیو نگری (به ایتالیایی: Antonio "Toni" Negri) زادهٔ ۱ اوت ۱۹۳۳)، فیلسوف مارکسیست پست مدرن، مدرس علوم سیاسی در دانشگاه پاریس و دانشگاه پادو در رم.
• «من از هیچ نقطه نظری آنارشیست نخواهم بود و این ربطی به موقعیتی که در آن قرار داریم ندارد. به باور من بر مبنای اشکال خودسازماندهی که هرچه بیشتر جمعی می شوند، «امر مشترک» ی روز به روز قوی تر می شود. ما همیشه محکومیم که نهادها را تأسیس کنیم! اما ساختن نهادها، همچنین به معنای خلق اشکال مختلفی از شهرهاست، زیرا یک نهاد صورت ازلی ایده آل یا بازنمایی متافیزیکی نیست! در کنار همه کارکردهایش، اشکالی انضمامی است که مستلزم ساخته شدن شهر است- که کلانشهر با آن می تواند امر مشترک را برسازد.» -> در گفتگو با هانس اولریش ابریست
• «من احترام و هم دلی زیادی برای سنت دموکراتیک آمریکا قایلم که به نظر من بسیار عمیق است و من هم شدیداً به آن علاقه مندم. با این وجود، دیگر نمی توانیم اثرات مخرب محافظه کاران و فرهنگ مذهبی را در آمریکا نادیده بگیریم و این تغییری بسیار خطرناک بوده است. حاصل آنکه تجربه آزادیخواهی فرهنگ آمریکایی از هر شکلی از آگاهی جهانی محروم شده است و حتی از خود آمریکا هم آنجا که بحث قابلیت آن برای مداخله در سایر نقاط جهان، با حفظ حدود آزادی مردم است، این تجربه هیچ کارایی نداشته است.» -> در گفتگو با هانس اولریش ابریست
• «به باور من فعالیت اجتماعی همیشه مهم ترین چیز است؛ و هرکسی که از این مسائل حرف بزند و به این واقعیت اعتراف نکند، صرفاً آن را کتمان کرده است. زیرا آنها خیلی خوب می دانند که فعالیت اجتماعی مشکل اصلی است، با این حال حرفی از آن نمی زنند. بعد از آن است که مسئله فقر و ثروت، معنای تفاوت میان کسانی که کار می کنند و کسانی که استثمار می کنند، باقی می ماند: درست همان طور که ماکیاولی، استاد من توصیف کرده است.» -> در گفتگو با هانس اولریش ابریست
• «نقطه پایان تفسیری که ما از مارکس در آن زمان داده بودیم، کتاب «مارکس فراتر از مارکس» من است. این کتاب اثری بسیار ستیزه جویانه است. مسائلی که در آن تحلیل شده اند، غالباً از دل گسترش مبارزات و مباحثات سیاسی مطرح می شدند. من معتقدم که احیای مارکسیسم در ایتالیای دهه های شصت و هفتاد از ماریو ترونتی گرفته تا خوانش من از گروند ریسه، همگی اساسی بوده اند. امروزه دیگر بدون این پارامترها نمی توان سخن صحیحی در مورد مارکس به زبان آورد. این تفسیر با توجه به هرمنوتیک سنتی مارکسیستی که هنوز در آکادمی یا در وال استریت دیده می شود، بسیار بحث برانگیز است. یک هرمنوتیک مارکسیستی ابژکتیویستی که این روزها بیشتر به درد روسا می خورد تا اینکه به کار نبرد طبقاتی بیاید.» ۲۰۰۵ -> در گفتگو با مکس هنینگر،
• «زیست سیاست برای من فضایی است که اول توسط اشکال جدید تولید، دوم به وسیله گسترش اشکال جدید تولید در سراسر جامعه و سوم به وسیله پیدا شدن همه عناصر کلاسیک تضاد به همراه طبقه بندی جامعه ذیل سرمایه، تشخص یافته است. به بیان دیگر من سعی دارم برای توضیح گسست و ضدیت هایی که پیشرفت سرمایه داری نمایان ساخته است، مفهوم زیست سیاست را اخذ کرده و (روشن است که به نحوی جوهری) بازتعریف کنم. زیست سیاست می تواند به سادگی وجه روشن زیست قدرت و بیشتر از این، یک نقطه قوت باشد. این امر از یک نقطه نظر درونباش، غیردیالکتیک و غیرغایت شناسانه مطلقاً بنیادین به نظر می رسد.» ۲۰۰۵ -> در گفتگو با مکس هنینگر،


کلمات دیگر: