بخش مرجع
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
بخش مرجع یکی از بخش های هر کتابخانه است. بخش مرجع محل نگهداری منابع مرجع است و یکی از بخش های ارتباط مستقیم کتابدار با مراجعه کننده است..
منابع دسته اول که به آن منابع ردیف اول هم می گویندمستقیماًدر اختیار مراجعه کننده قرار می گیردمانند دائرةالمعارف
دست دوم که حاوی اطلاعات کتابشناختی مربوط به منبع مورد نظر مراجعه کننده می باشد.
دست سوم
منابع مرجع به سه گروه تقسیم می شود که عبارتند از :
میزان اطلاعاتی که در این عصر از طریق محمل های مختلف مبادله می شود هیچ گاه به این گستردگی و سرعت نبوده است . اگر اصطلاح انفجار اطلاعات را برای این دوره غیر دقیق بدانیم اصطلاح انفجار انتشارات کاربردی عینی داشته ونامی منطبق با واقعیت خواهد بود.در این دوره هر ساله بیش از چهار میلیون مقاله نوشته می شود و محمل های گوناگون اطلاعات سرعت ودقت دستیابی وپردازش را صد چندان کرده است . میزان اطلاعا ت منتشر شده توسط روزنامه ها در یک روز بیش از کل اطلاعاتی است که یک نفر در دوران عمر خود در قرن هفدهم می توانست کسب کند . این حجم اطلاعات و چگونگی مبادلهٔ ان که حرکتی ورای مرزها وملیت هاست جامعهٔ امروز را در استانهٔ ورود به فرهنگ غیر مادی قرار داده است :فرهنگی که در ان اموزش، اطلاعات و شناخت محور اصلی سنجش ها خواهد بود.اگر در گذشته میزان تولید صنعتی و وضعیت انرژی شاخص پیشرفت و عقب ماندگی بود امروز به قول تافلر جابه جایی قدرت صورت گرفته است و اطلاعا ت جایگزین تمامی عناصر تعیین کننده شده است و می رود که انقلاب صنعتی میدان ر ا برای انقلاب اطلاعاتی خالی کند و "کارگران اطلاعاتی " جایگزین "کارگران صنعتی "شوند.این روند نقش اطلاعا ت در توسعه را نیز مشخص می کند، گسترش خدمات فرهنگی وافزایش تولید که از شاخص های توسعه محسوب می شود بدون دستیابی صحیح وسریع به اطلاعات میسر نخواهد بود.در این میان با توجه به "حجم اطلاعات "،"آلودگی اطلاعات "وجریان یکسویهٔ اطلاعات که منجر به جریان سیل آسای اطلاعات از سوی کشورهای "اطلاعات محور"به سایر کشورها شده است، لازم است که به این مقوله توجه جدی و کاملی مبذول شود. پدیدهٔ استعمار اطلاعاتی و چگونگی برخورد با آن باید در صدر برنامه ریزی توسعهٔ فرهنگی قرار گیرد.زمانی فیلسوف کسی بود که تقریباً تمام دانش زمان خود را دارا بود و در ان تبحر کامل داشت . گسترش دانش بشری با عنایت به محدودیت عمر انسان، مسئلهٔ تخصص را پیش می اورد. هر فرد می تواند در یک شاخه، آن هم در جزیی از آن، صاحب نظر شود . حتی میزان اطلاعات تولید شده در یک حوزهٔ تخصصی به آن حداست که مطالعه و دانستن تمامی آن برای یک فرد در بسیاری مواقع غیرممکن است.در سال ۱۷۹۱اندیشمندی گفته بود که دانش بر دو نوع است :یا خود آن را می دانیم یا می دانیم که در کجا می توانیم اطلاعاتی دربارهٔ آن بیابیم . واقعیت این است که این نوع دوم دانش در جامعهٔ اطلاعاتی امروز اهمیت قابل ملاحظه ای یافته است. شعار "بیاموزیم که چگونه بیاموزیم "_الگوی اموزش قرار گرفته است _به نوعی القای همین معنا را می کند.( ۱ :۱۹ )قبل از ظهور خط، کاغذ و چاپ، حافظه نقش اساسی را در حیات انسان بر عهده داشت ومعیار دانایی بود .با گذشت زمان و به ویژه با ظهور چاپ "سواد خواندن ونوشتن "مترادف دانایی شد وحافظه کاربرد کمتری یافت واکنون در عصر اطلاعات، توانایی جایابی، پردازش، و استفادهٔ مؤثر از اطلاعات جایگزین "حافظه وسواد "شده است.
امروز این توانایی دسترسی وبازیابی و ارزشیابی اطلاعات بخش عمده ای از تعریف سواد را شامل شده، سواد اطلاعاتی و کتابخانه ای را مطرح می کند.سواد اطلاعاتی را به یادگیری مهارتهای بنیادی درارزیابی اطلاعات تعریف کرده اند.اینکه دانشجو بیاموزد که در میان تودهٔ اطلاعاتی که انفجار امیز درحال افزایش است و از میان انبوه نوشته ها ومنابع اطلاعاتی، منبع مورد نظر را باکمترین اخلال و گزینش اضافی به طور نسبتاً کامل در کمترین زمان ممکن پیدا کند، عمر مفید مطالعاتی وتحقیقاتی او را چندین برابر افزایش می دهد.فارغ التحصیلان ما از این دید گاه کاستیهای فراوان دارند.درآزمونی که برای کارشناسی ارشد انجام شد خواسته شده بود که نام کتب مرجع رشتهٔ خود را بنویسند،۶۰درصد آنان حتی یک عنوان هم ننوشته بودند(۱: ۲۱)این بیسوادی حاصل از نبودن برنامه ریزی در سطوح پایین تر تحصیلی است که باعث تلف شدن انرژی وعمر و تلاش مغزهایی می شود که در صورت باسواد بودن در مدت کوتاهی می توان شاهد بالندگی و زایندگی آنان بود.به طور خلاصه سواد اطلاعاتی به فرد می اموزد که در اقیانوس عظیم اطلاعات چگونه شنا کند تا گرفتار گرداب نشود اما مروارید صید کند؛ ودر"بزرگراههای اطلاعاتی "چگونه براند که در کوتاه ترین زمان ممکن باسرعتی مناسب به مقصد مطلوب برسد.واین مهم می طلبد که به قول میلر "هم هنر کتاب نخواندن" را بیاموزد وهم" هنرکتاب خواندن" را.(۱: ۲۳ )
منابع دسته اول که به آن منابع ردیف اول هم می گویندمستقیماًدر اختیار مراجعه کننده قرار می گیردمانند دائرةالمعارف
دست دوم که حاوی اطلاعات کتابشناختی مربوط به منبع مورد نظر مراجعه کننده می باشد.
دست سوم
منابع مرجع به سه گروه تقسیم می شود که عبارتند از :
میزان اطلاعاتی که در این عصر از طریق محمل های مختلف مبادله می شود هیچ گاه به این گستردگی و سرعت نبوده است . اگر اصطلاح انفجار اطلاعات را برای این دوره غیر دقیق بدانیم اصطلاح انفجار انتشارات کاربردی عینی داشته ونامی منطبق با واقعیت خواهد بود.در این دوره هر ساله بیش از چهار میلیون مقاله نوشته می شود و محمل های گوناگون اطلاعات سرعت ودقت دستیابی وپردازش را صد چندان کرده است . میزان اطلاعا ت منتشر شده توسط روزنامه ها در یک روز بیش از کل اطلاعاتی است که یک نفر در دوران عمر خود در قرن هفدهم می توانست کسب کند . این حجم اطلاعات و چگونگی مبادلهٔ ان که حرکتی ورای مرزها وملیت هاست جامعهٔ امروز را در استانهٔ ورود به فرهنگ غیر مادی قرار داده است :فرهنگی که در ان اموزش، اطلاعات و شناخت محور اصلی سنجش ها خواهد بود.اگر در گذشته میزان تولید صنعتی و وضعیت انرژی شاخص پیشرفت و عقب ماندگی بود امروز به قول تافلر جابه جایی قدرت صورت گرفته است و اطلاعا ت جایگزین تمامی عناصر تعیین کننده شده است و می رود که انقلاب صنعتی میدان ر ا برای انقلاب اطلاعاتی خالی کند و "کارگران اطلاعاتی " جایگزین "کارگران صنعتی "شوند.این روند نقش اطلاعا ت در توسعه را نیز مشخص می کند، گسترش خدمات فرهنگی وافزایش تولید که از شاخص های توسعه محسوب می شود بدون دستیابی صحیح وسریع به اطلاعات میسر نخواهد بود.در این میان با توجه به "حجم اطلاعات "،"آلودگی اطلاعات "وجریان یکسویهٔ اطلاعات که منجر به جریان سیل آسای اطلاعات از سوی کشورهای "اطلاعات محور"به سایر کشورها شده است، لازم است که به این مقوله توجه جدی و کاملی مبذول شود. پدیدهٔ استعمار اطلاعاتی و چگونگی برخورد با آن باید در صدر برنامه ریزی توسعهٔ فرهنگی قرار گیرد.زمانی فیلسوف کسی بود که تقریباً تمام دانش زمان خود را دارا بود و در ان تبحر کامل داشت . گسترش دانش بشری با عنایت به محدودیت عمر انسان، مسئلهٔ تخصص را پیش می اورد. هر فرد می تواند در یک شاخه، آن هم در جزیی از آن، صاحب نظر شود . حتی میزان اطلاعات تولید شده در یک حوزهٔ تخصصی به آن حداست که مطالعه و دانستن تمامی آن برای یک فرد در بسیاری مواقع غیرممکن است.در سال ۱۷۹۱اندیشمندی گفته بود که دانش بر دو نوع است :یا خود آن را می دانیم یا می دانیم که در کجا می توانیم اطلاعاتی دربارهٔ آن بیابیم . واقعیت این است که این نوع دوم دانش در جامعهٔ اطلاعاتی امروز اهمیت قابل ملاحظه ای یافته است. شعار "بیاموزیم که چگونه بیاموزیم "_الگوی اموزش قرار گرفته است _به نوعی القای همین معنا را می کند.( ۱ :۱۹ )قبل از ظهور خط، کاغذ و چاپ، حافظه نقش اساسی را در حیات انسان بر عهده داشت ومعیار دانایی بود .با گذشت زمان و به ویژه با ظهور چاپ "سواد خواندن ونوشتن "مترادف دانایی شد وحافظه کاربرد کمتری یافت واکنون در عصر اطلاعات، توانایی جایابی، پردازش، و استفادهٔ مؤثر از اطلاعات جایگزین "حافظه وسواد "شده است.
امروز این توانایی دسترسی وبازیابی و ارزشیابی اطلاعات بخش عمده ای از تعریف سواد را شامل شده، سواد اطلاعاتی و کتابخانه ای را مطرح می کند.سواد اطلاعاتی را به یادگیری مهارتهای بنیادی درارزیابی اطلاعات تعریف کرده اند.اینکه دانشجو بیاموزد که در میان تودهٔ اطلاعاتی که انفجار امیز درحال افزایش است و از میان انبوه نوشته ها ومنابع اطلاعاتی، منبع مورد نظر را باکمترین اخلال و گزینش اضافی به طور نسبتاً کامل در کمترین زمان ممکن پیدا کند، عمر مفید مطالعاتی وتحقیقاتی او را چندین برابر افزایش می دهد.فارغ التحصیلان ما از این دید گاه کاستیهای فراوان دارند.درآزمونی که برای کارشناسی ارشد انجام شد خواسته شده بود که نام کتب مرجع رشتهٔ خود را بنویسند،۶۰درصد آنان حتی یک عنوان هم ننوشته بودند(۱: ۲۱)این بیسوادی حاصل از نبودن برنامه ریزی در سطوح پایین تر تحصیلی است که باعث تلف شدن انرژی وعمر و تلاش مغزهایی می شود که در صورت باسواد بودن در مدت کوتاهی می توان شاهد بالندگی و زایندگی آنان بود.به طور خلاصه سواد اطلاعاتی به فرد می اموزد که در اقیانوس عظیم اطلاعات چگونه شنا کند تا گرفتار گرداب نشود اما مروارید صید کند؛ ودر"بزرگراههای اطلاعاتی "چگونه براند که در کوتاه ترین زمان ممکن باسرعتی مناسب به مقصد مطلوب برسد.واین مهم می طلبد که به قول میلر "هم هنر کتاب نخواندن" را بیاموزد وهم" هنرکتاب خواندن" را.(۱: ۲۳ )
wiki: بخش مرجع
فرهنگستان زبان و ادب
{reference department} [علوم کتابداری و اطلاع رسانی] بخشی در کتابخانه که محلی است برای نگهداری منابع مرجع و استقرار کتابدار مرجع برای رفع نیازهای اطلاعاتی کاربران
کلمات دیگر: