کنایه از چاهی که از آنجا سیماب بر میاید .
چاه سیماب
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
چاه سیماب. [ هَِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از چاهی که از آنجا سیماب ( جیوه ، زیبق ) برمی آید. ( از آنندراج ) :
شهسواری از بر ما گشت عنان گردان که شد
چاه سیماب ، آستین از اشک بی آرام ما.
شهسواری از بر ما گشت عنان گردان که شد
چاه سیماب ، آستین از اشک بی آرام ما.
فطرت ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: