حباء. [ ح ِ ] (ع اِ) دهش بی پاداش و منت ، یا عام ّ است . محابات . (منتهی الارب ). دهش . بخشش . (وطواط). عطا. حبوة. محابات (در همه ٔ معانی ). عطا دادن . (تاج المصادر بیهقی ). || حبیة، و آن نوعی از نشستن است . || مهر زن . || (مص ) یاری دادن بی پاداش و منت . (منتهی الارب ). || میل کردن بچیزی . (منتهی الارب ).
حباء
لغت نامه دهخدا
حباء. [ ح ُ ] (ع اِ)حَبیّة. حباء. نوعی از نشستن باشد. (منتهی الارب ).
حباء. [ ح ِ ] ( ع اِ ) دهش بی پاداش و منت ، یا عام است. محابات. ( منتهی الارب ). دهش. بخشش. ( وطواط ). عطا. حبوة. محابات ( در همه معانی ). عطا دادن. ( تاج المصادر بیهقی ). || حبیة، و آن نوعی از نشستن است. || مهر زن. || ( مص ) یاری دادن بی پاداش و منت. ( منتهی الارب ). || میل کردن بچیزی. ( منتهی الارب ).
حباء. [ ح ُ ] ( ع اِ )حَبیّة. حباء. نوعی از نشستن باشد. ( منتهی الارب ).
حباء. [ ح َ ] ( ع مص ، اِ ) حبوة.
حباء. [ ح َ ب َءْ ] ( ع ص ) همنشین پادشاه ، و خاصه ٔوی و وزیر.ج ، احباء. ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ).
حباء. [ ح ُ ] ( ع اِ )حَبیّة. حباء. نوعی از نشستن باشد. ( منتهی الارب ).
حباء. [ ح َ ] ( ع مص ، اِ ) حبوة.
حباء. [ ح َ ب َءْ ] ( ع ص ) همنشین پادشاه ، و خاصه ٔوی و وزیر.ج ، احباء. ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ).
حباء. [ ح َ ] (ع مص ، اِ) حبوة.
حباء. [ ح َ ب َءْ ] (ع ص ) همنشین پادشاه ، و خاصه ٔوی و وزیر .ج ، احباء. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ).
کلمات دیگر: