کلمه جو
صفحه اصلی

خالویه

فرهنگ فارسی

نحوی وی جد حسین بن احمد نحوی مکنی به ابوعبدالله است .

لغت نامه دهخدا

خالویه. [ ل ِ وَ ی ْه ْ ] ( اِخ ) فارسی. علی بن محمدبن یوسف بن مهجور فارسی ملقب به ابن خالویه و مکنی به ابوالحسن یکی از مشایخ حدیث در قرن چهارم هجری قمری بوده است. وی محل توثیق جمعی ازعلمای رجال بوده و نجاشی در سلسله خود از او روایت کرده است. او را سه کتاب است : 1 - عمل رجب. 2 - عمل شعبان. 3 - عمل رمضان. ( از ریحانة الادب ج 5 ص 213 ).

خالویه.[ ل ِ وَ ی ْه ْ ] ( اِخ ) نحوی. وی جد حسین بن احمد نحوی مکنی به ابوعبداﷲ است.

خالویه . [ ل ِ وَ ی ْه ْ ] (اِخ ) فارسی . علی بن محمدبن یوسف بن مهجور فارسی ملقب به ابن خالویه و مکنی به ابوالحسن یکی از مشایخ حدیث در قرن چهارم هجری قمری بوده است . وی محل توثیق جمعی ازعلمای رجال بوده و نجاشی در سلسله ٔ خود از او روایت کرده است . او را سه کتاب است : 1 - عمل رجب . 2 - عمل شعبان . 3 - عمل رمضان . (از ریحانة الادب ج 5 ص 213).


خالویه .[ ل ِ وَ ی ْه ْ ] (اِخ ) نحوی . وی جد حسین بن احمد نحوی مکنی به ابوعبداﷲ است .



کلمات دیگر: