تهی کردن چیزی
خالی گردانیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خالی گردانیدن. [ گ َ دَ ] ( مص مرکب ) تهی کردن از چیزی.
- خالی گردانیدن سرای یا خانه ؛ خانه را تخلیه کردن. ساکنان خانه را از خانه بیرون بردن.
- خالی گردانیدن مجلس ؛ مجلس را خلوت کردن. مجلس را بی اغیار کردن.
- خالی گردانیدن سرای یا خانه ؛ خانه را تخلیه کردن. ساکنان خانه را از خانه بیرون بردن.
- خالی گردانیدن مجلس ؛ مجلس را خلوت کردن. مجلس را بی اغیار کردن.
کلمات دیگر: