( جان آفریدن ) روح را خلق کردن
جان افریدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( جان آفریدن ) جان آفریدن. [ ف َ دَ ] ( مص مرکب ) روح را خلق کردن. روان را پدید آوردن :
چون ملک العرش جهان آفرید
مملکت صورت و جان آفرید.
چون ملک العرش جهان آفرید
مملکت صورت و جان آفرید.
نظامی.
کلمات دیگر: