ذهلول . [ ذُ ](اِخ ) نام کوهی است سیاه . و اصمعی آرد :
اذا جبل الذهلول زال کانه
من البعد زنجی علیه جوالق .
|| نام موضعی است که آنرا معدن الشجرتین نیز گویند.
ذهلول
لغت نامه دهخدا
ذهلول. [ ذُ ] ( ع ص ) اسپ نیکورو. ( منتهی الارب ). اسب نیک رو. ( مهذب الاسماء ). جواد از خیل.
ذهلول. [ ذُ ] ( اِخ ) نامی است از نامهای مردان عرب.
ذهلول. [ ذُ ]( اِخ ) نام کوهی است سیاه. و اصمعی آرد :
اذا جبل الذهلول زال کانه
من البعد زنجی علیه جوالق.
|| نام موضعی است که آنرا معدن الشجرتین نیز گویند.
ذهلول. [ ذُ ] ( اِخ ) نامی است از نامهای مردان عرب.
ذهلول. [ ذُ ]( اِخ ) نام کوهی است سیاه. و اصمعی آرد :
اذا جبل الذهلول زال کانه
من البعد زنجی علیه جوالق.
|| نام موضعی است که آنرا معدن الشجرتین نیز گویند.
ذهلول . [ ذُ ] (اِخ ) نامی است از نامهای مردان عرب .
ذهلول . [ ذُ ] (ع ص ) اسپ نیکورو. (منتهی الارب ). اسب نیک رو. (مهذب الاسماء). جواد از خیل .
کلمات دیگر: