کلمه جو
صفحه اصلی

ذنب الفرس

فرهنگ فارسی

( اسم ) دام اسب
ستاره ایست بدم فرس اعظم از صور فلکی .

لغت نامه دهخدا

ذنب الفرس . [ ذَ ن َ بُل ْ ف َ رَ ] (اِخ ) ستاره ای است به دم فرس اعظم از صور فلکی . || (ع اِ مرکب ) به لغت اهل شام ذنب الخیل را گویند.


ذنب الفرس. [ ذَ ن َ بُل ْ ف َ رَ ] ( اِخ ) ستاره ای است به دم فرس اعظم از صور فلکی. || ( ع اِ مرکب ) به لغت اهل شام ذنب الخیل را گویند.

ذنب الفرس. [ ذَ ن َ بُل ف َ ] ( ع اِ مرکب ) در ترجمه صیدنه ابوریحان ذیل کلمه ذنب الخیل گوید: ذنب الفرس نباتی است که عصاره او خون بینی را قطع کند - انتهی. و معلوم نیست که مراد او همان ذنب الخیل است یا ذنب الفرس فقره جداگانه ای است که به سرخی نوشته نشده است.

ذنب الفرس . [ ذَ ن َ بُل ف َ ] (ع اِ مرکب ) در ترجمه ٔ صیدنه ٔ ابوریحان ذیل کلمه ٔ ذنب الخیل گوید: ذنب الفرس نباتی است که عصاره ٔ او خون بینی را قطع کند - انتهی . و معلوم نیست که مراد او همان ذنب الخیل است یا ذنب الفرس فقره ٔ جداگانه ای است که به سرخی نوشته نشده است .



کلمات دیگر: