کلمه جو
صفحه اصلی

جلیل دوست خواه

دانشنامه عمومی

جلیل دوست خواه، (زادهٔ ۱۳۱۲ اصفهان) ایران شناس، پژوهشگر، نویسنده، ادیب، شاهنامه پژوه و مترجمِ معاصرِ ایرانی است.
اوستا، نامهٔ مینوی آئین زرتشت - (از گزارش ابراهیم پورداوود) (۱۳۴۴)
اوستا، کهن ترین سرودها و متن های ایرانی (ترجمه فارسی متن کامل اوستا) (۱۳۷۰)
پژوهشهایی در شاهنامه - گزارش و ویرایش جلیل دوست خواه (۱۳۷۱)
هیمالیا، برگزیده شعر پانزده تن از شاعران اردو زبان - ترجمه علیرضا نقوی، جلیل دوست خواه
آئینها و افسانه های ایران و چین باستان - نوشته جی.سی. کویاجی - ترجمه جلیل دوست خواه (۱۳۵۴)
حماسة ایران: یادمانی از فراسوی هزاره ها (سی و پنج گفتار و بررسی و نقد شاهنامه شناختی) - پژوهش و نگارش جلیل دوست خواه (۱۳۸۰)
شناخت نامه فردوسی و شاهنامه - (۱۳۸۴)
فرایند تکوین حماسه ایران پیش از روزگار فردوسی- (۱۳۸۴)
ایران شناخت: بیست گفتار پژوهشی ایران شناختی - ترجمه جلیل دوست خواه
گزارش هفتخان رستم بر بنیاد داستانی از شاهنامهٔ فردوسی، ققنوس (۱۳۸۱)
او در سال های ۱۳۱۷ تا ۱۳۳۱ خورشیدی، دوره های مکتب خانه، دبستان، سه سالهٔ آغازِ دبیرستان و دوسالهٔ دانش سرای مقدّماتی شبانه روزی را در همان شهرِ زادگاهش، اصفهان گذراند.
سال آموزشی ۱۳۳۱–۱۳۳۲ را با شغلِ آموزگاری در یک روستا سپری کرد و در آستانهٔ آغازِ دومین سالِ آموزگاری اش به سببِ درگیری در مبارزاتِ سیاسی، بازداشت و بیکار شد و عنوانِ «منتظرخدمت» و سپس «آماده به خدمت» یافت.
در سال های ۱۳۳۳–۱۳۳۴ دورهٔ ۱۸ ماههٔ خدمتِ سربازی را در تهران و فارس گذراند.

نقل قول ها

جلیل دوست خواه (زادهٔ ۱۳۱۲ اصفهان) ایران شناس، پژوهشگر، نویسنده، ادیب، شاهنامه پژوه و مترجمِ معاصرِ ایرانی است.
• «متأسفانه بسیاری از فرمانروایان و کارگزاران قدرت، همواره دچار خشک مغزی و یک سونگری و هم چشمی های کوته بینانه بوده و با گنج شایگان فرهنگ ایرانیان رفتاری نافرهیخته داشته اند. هر وزیری که مغضوب و معزول شده، نه تنها خانمانش را بر باد داده ایم، بلکه حاصل همهٔ کنش های فرهنگی او را نیز به نابودی کشانده ایم. پیکر اندیشه وران را با کتاب هاشان یکجا در آتش تعصب و کوردلی سوزانده ایم. هر دودمان یا شهریاری که شکست خورده و سنگون شده، کوشیده ایم تا همهٔ نشانه ها و یادگاری های او را از صفحهٔ روزگار محو کنیم و چنین وانماییم که خود آغازگر تاریخیم! بارها و بارها از صفر شروع کرده ایم و درنیافته ایم که این گسستگیِ تاریخی و فرهنگی، چه برسرمان خواهد آورد!»، ۱۳۷۲ -> «درختِ دانشِ بی پایان»


کلمات دیگر: