کلمه جو
صفحه اصلی

پسرعمه زا

دانشنامه عمومی

پسرعمه زا نام شخصیت عروسکی است که یکی از شخصیت های اصلی مجموعه های نمایشی کلاه قرمزی به شمار می رود. او در مجموعه برنامه های کلاه قرمزی ۸۸، ۹۰، ۹۱، ۹۲، ۹۳، ۹۴، ۹۷ و فیلم سینمایی کلاه قرمزی و بچه ننه حضور داشته است. صداپیشگی این شخصیت به عهدهٔ محمدرضا هدایتی است و عروسک گردانی او به دست امیر سلطان احمدی انجام می شود.پسر عمه زا، پسر عمه کلاه قرمزی است که در روستای کلاه قرمز آباد زندگی می کرده و برای دیدن کلاه قرمزی و در روزهای عید نوروز به شهر آمده و به این شکل وارد داستان های کلاه قرمزی شده است.
سلام هووووووووووو، کلاه قرمزی هووووووووو، شب به خیر هووووووووووو، خدانگهدار هووووووووووووو
ها؟ هَه؟ هِم؟ (در پاسخ به پرسش دیگران، وقتی منظور آن ها را نفهمیده، با دهانی باز ادا می کند)
این جانب آقای پسرعمه زا می باشِم.
مَه از عقل بهرهٔ کمی بُردِم.
(وقتی ببعی انگلیسی صحبت می کند): ای چرت و پرتا چیَه می گی؟
می خند؟
(به فامیل دور): از او سند و سالت خجالت نمی کشی؟ از او سیبیلات خجالت نمی کشی؟
(به آقای مجری): آقا اجازَه؟
(فامیل دور: راه رفتنی رو باید رفت، درِ بستنی رو هم باید بست) پسرعمه: در بستنی ره باید لیسید.
من پسر عمه زا نیستم، من قابلمه آقای مجری ام! (اشاره به فیلم گاو)
بهرام! ای آقای مجری بعضی وقتا مگه ایمیل دارم، یعنی چی میل داره؟!
آقای مِجری، پسرَم…
(وقتی حرف عجیبی می زند): چی گفتِم؟!
پسرعمه زا شخصیتی شر و شیطان و دهاتی است که می تواند مابه ازاهای بیرونی هم داشته باشد. این شخصیت از نظر ظاهری شبیه کلاه قرمزی است. مرضیه محبوب عروسک ساز در مورد چرایی شباهت بیشتر عروسک های جدید مجموعهٔ کلاه قرمزی به کلاه قرمزی، حتی فامیل دور با آن سر طاس و سبیل، همهٔ آن ها را از یک قوم و محله می داند که شاید از نظر خونی نسبتی با هم نداشته باشند اما به قول پسرعمه زا آن ها از یک ده آمده اند؛ ده کلاه قرمزی آباد.
"دو سه روز اولی که «کلاه قرمزی ۸۸» را ضبط می کردیم، صدایم این که الان هست، نبود و بیشتر شبیه کلاه قرمزی صحبت می کردم. آن اوایل پسرعمه زا حتی صحبت هم نمی کرد اما هرچه کردم دیدم نمی توانم حرف نزنم! و همین شد که یواش یواش عروسک زبان بسته، زبان باز کرد و به این وضعیتی که امروز می بینید، افتاد!"
اواخر سال ۸۷ از طرف حبیب رضایی (مدیر هنری کلاه قرمزی ۸۸)، با محمدرضا هدایتی تماس گرفته شد تا برای تست دادن برای یک کار عروسکی نزد ایرج طهماسب برود. در آنجا طهماسب از محمدرضا هدایتی می خواهد که صداپیشگی عروسکی به اسم پسرعمه زا را به عهده بگیرد. امیر سلطان احمدی نیز توسط دنیا فنی زاده به گروه معرفی شد و از سال ۸۸ در تمام برنامه ها حضور داشت. او اوایل کار، عروسک گردانی گیگیلی را نیز انجام می داد. اما در سری های بعد به علت حجم بالای کاری پسرعمه زا دیگر عروسکی به غیر از آن بازی نداد.

نقل قول ها

پسرعمه زا نام شخصیتی عروسکی در سری برنامه های کلاه قرمزی در تلویزیون و سینما است.
• سلام هووووووووووو، کلاه قرمزی هووووووووو، شب به خیر هووووووووووو• ها؟ هَه؟ هِم؟ (در پاسخ به پرسش دیگران، وقتی منظور آنها را نفهمیده، با دهانی باز ادا می کند)• این جانب پسرعمه زا می باشِم.• مَه از عقل بهرهٔ کمی بُردِم.• (وقتی ببعی انگلیسی صحبت می کند): ای چرت و پرتا چیَه می گی؟• می خند؟• (به فامیل دور): از او سند و سالت خجالت نمی کشی؟ از او سیبیلات خجالت نمی کشی؟• کلاه قرمزی: آقای مجری، اصلاً من از همون اولش هیچ کدوم از این ها رو قبول ندارم. به درخت دست نزنم، به آب دست نزنم، هیچی نخوریم، آشغال نریزیم، سنگ رو ورنداریم. پس چیکار کنیم؟! پس من رو ببرید بندازید زندان، خودتون برید گردش.• کلاه قرمزی: خاله جان، من فشارم آنقدر رفته پایین. یه خرده هم رفته توی زمین.• کلاه قرمزی: پسرعمه زا جان، تو خروس پسرعمه نیستی، تو خود پسرعمه زا جانی.• آقای مجری: اجازه بدید من یه چکی بزنم، شاید درست بشه.• کلاه قرمزی: این آستین شو آوردم، ببینم اگه اندازه است. برم باقی شو بیارم.• پسرعمه زا: لباس پر باده.• کلاه قرمزی: من می گم آقای مجری رو ببریم، از درخت با کله بندازیم پایین، خوب شه.• پسرعمه زا: اون مریض پول نداره، کاه گل بگیر.• پسرعمه زا: ته حلقش پیدا بشه.• کلاه قرمزی: دندان سوم، سمت چپ، کوچهٔ دوم، پلاک ۲۵. برو چرخ کن تا من بیام.• کلاه قرمزی: نسخه رو بگیرید، بپیچید.• کلاه قرمزی: مسواک ترس داره، مسواک لولوئه؟!• پسرعمه زا: فشارش زیاده.• کلاه قرمزی: آقای مریض بچه، خیلی فشارت زیاده ها.• کلاه قرمزی: چجوری از مهد کودک اومده رفته خواستگاری؟!• پسرعمه زا: آقا اجازه، عروسی یاسیه.• کلاه قرمزی: آخه گوسفند نباشه، بره از کجا شیر بخوره؟!• کلاه قرمزی: می گه آقای مجری به جای این که پاش رو خوب کنه، تور عروس بسته به پاش.• کلاه قرمزی: فهمیدی پسرعمه زا جان، مثل گوسفند، صدای بع می ده. این اِیه، صدای اَ می ده.• کلاه قرمزی: بگی یه دونه بی، فکر می کنه بی بی ش نصف شده.• کلاه قرمزی: حرف بعدی؟! یعنی حرف بدیه؟!• کلاه قرمزی: اِی بی سی دی. گم نکنی دیگه سی دی ت روها.• کلاه قرمزی: سنگینی یعنی چاق بشم، نتونم تکون بخورم؟!• دوست خاله باران: کودکان آتشفشان انرژی ند.• پسرعمه زا: فرضیه بده، تئوری خوبه.• فامیل دور: چی بگم؟!• آقای مجری: اگر در بند در ماندو نه! اون قبول نیست!• فامیل دور: اونو می خواستم بگم آخه! اینو میگم حالا: از در درآمدی و من از خود به در شدم...• پسرعمه زا: سلطان غم مادر، بی تو پسر نمی شود!• آقای مجری: نه بچه جان! یه شعر قشنگ؛ باید میم هم داشته باشه.• پسرعمه زا: می تو پسر نمی شود... خوبه؟!• فامیل دور: ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم...• آقای مجری: این دیوونم کرد از دست این دره!• پسرعمه زا: سلطان غم مادر!• ببعی: مرنجان دلم را که این مرغ وحشی، ز بامی که برخاست، مشکل نشیند، ببببعععع! عین بده...• پسرعمه زا: سلطان غم مادر !!!• فامیل دور: راه رفتنـی را، باید رفت! در بستنی را، باید بست!• پسر عمه زا: در بستنی رو باید لیسید!• آقای مجری: دارید چیکار می کنید؟• پسر عمه زا: داریم میریم بیرون لپ تاپو خاموش کنیم• آقای مجری: لپ تاپ که اینجا رو میزه• کلاه قرمزی: آره. از برق در آوردیمش خاموش نشد، داریم میریم فیوز رو قطع کنیم!• آقای مجری: من دو ساعته دارم تو رو صدا می زنم. صدامو نشنیدی؟• پسر عمه زا: چرا شنیدم• آقای مجری: پس چرا نیومدی؟• پسر عمه زا: اهمیت ندادم• پسر عمه زا: من آنقدر دوس دارم که قاشق می بودم• آقای مجری: آخی، چرا؟• پسر عمه زا: برای اینکه این قاشق تو هر ظرفی میره، همهٔ غذاها رو میچشه، به هیچ غذایی نه نمیگه، تو عسل میره، تو مربا میره، تو خورشت میره ...• آقای مجری: خب هم کاسه خوبه، هم بشقاب خوبه، هم لیوان خوبه، هم قاشق خوبه، هم چنگال• پسر عمه زا: آقای مجری، چنگال برای خاروندن خوبه !!


کلمات دیگر: