کلمه جو
صفحه اصلی

پرویز همایون پور

دانشنامه عمومی

پرویز همایون پور، (زاده شهریور ۱۳۱۸ - درگذشته شهریور ۱۳۹۱) پژوهشگر و مترجم ایرانی آثار میلان کوندِرا، نویسنده مشهور چکی-فرانسوی است.
پرویز همایونپور مترجم و پژوهشگر ایرانی درگذشت - رادیو فردا
پرویز همایونپور، مترجم آثار کوندرا، درگذشت
پرویز همایون پور در شهریور ۱۳۱۸ در شهر شیراز به دنیا آمد. او دکترای علوم سیاسی را در سال ۱۹۶۷ از دانشگاه لوزان سوئیس دریافت کرد و پس از کار در مؤسسه برنامه ریزی آموزشی وزارت علوم ایران، سال ها به عنوان مشاور امور آموزشی در سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی ملل متحد، یونسکو، فعالیت می کرد.
پرویز همایون پور پس از سال ها همکاری با وزارت علوم ایران و یونسکو به پروژه هایی تحقیقاتی پرداخت که در ارتباط با این پروژه سفرهایی نیز به سوئیس داشت.
وی کتاب های متعددی از جمله برخی از آثار مهم میلان کوندرا هم چون «بار هستی»، «هویت»، و «هنر رمان» را برای نخستین بار به فارسی ترجمه کرد. وی اخیراً کتابی هم با عنوان «دربارهٔ قالی بافی و عشایر» نوشت که در آستانه انتشار قرار دارد.

نقل قول ها

پرویز همایون پور (سپتامبر ۱۹۳۹، شیراز - سپتامبر ۲۰۱۲، ژنو) پژوهشگر و مترجم ایرانی آثار میلان کوندِرا، نویسنده مشهور چکی-فرانسوی است.
• «آن سالها هر وقت شیراز بودم زنگ می زد و احوالم را می پرسید و می گفت کسی پیشت هست؛ و وقتی می گفتم کسی هست او نمی آمد. می گفت از ازدحام بدم می آید. وقتی تنها بودم ایشان می آمد و عمده بحث ما راجع به زندگی بود. هرگاه من کلمه هستی و زندگی را می آوردم و یا شعری از حافظ می خواندم خوشحال می شد و هر وقت می رفتم سر مشکلات و یا حرف­های شوپنهاور یا هگل توجه نمی کرد یا می گفت نگو. خیلی حساسیت عجیبی داشت و می گفت آدم باید زندگی کند. خیلی از نظریه تأیید زندگانی خوشش می آمد و من هم می گفتم مطالب را و گاهی در مورد ادبیات ایران و حافظ و سعدی صحبت می کردیم.»، ۱۳۹۱ -> عبدالعلی دستغیب
• «ایشان کتاب کوندرا را قبل از آنکه چاپ کند به من داد تا نگاهی به آن بکنم. ترجمه از نظر نشر و جمله بندی خوب بود ولی من از محتوای آن خوشم نیامد. کوندرا نویسنده­ای بود در چک یا یکی از کشورهای اروپای شرقی که از فعالین حزب بوده و بعد تصفیه می شود و فرار می کند، می رود فرانسه و از مرام کمونیستی برمیگردد، کتاب­هایی نوشته که عموماً راجع به این است که بهتر است انسان زندگی کند تا برود دنبال فلسفه و سیاست… ضمن تعریف­ هایی که می کرد پرویز می گفت رفتم فرانسه کوندرا را ببینم، به محل اقامتش رفتم، او نبود. یادداشتی می گذارم او اعتنایی نمی کند. یادداشت دیگری می گذارم که من چند هزار کیلومتر آمدم به دیدن شما، شما بی اعتنایی می کنید. به مجرد اینکه یادداشت را خواند آمد توی هتلی که من بودم. خیلی معذرت خواست… و می گفت خیلی آدم سرزنده و جذابی است و خیلی با هم صحبت کردیم.»، ۱۳۹۱ -> عبدالعلی دستغیب


کلمات دیگر: