کلمه جو
صفحه اصلی

تعقیب گوسفند وحشی

دانشنامه عمومی

تعقیب گوسفند وحشی (به ژاپنی: 羊をめぐる冒険) سومین رمان هاروکی موراکامی نویسنده ژاپنی است که در سال ۱۹۸۲ در ژاپن منتشر شد و در همین سال جایزه ادبی نوما را دریافت کرد. بخش هایی از این رمان به به شیوه داستان های پلیسی-جنایی به سبک معمایی و اسرارآمیز نوشته شده و بخش های دیگری در فضایی سوررئال می گذرند و چرخش های پست مدرن نویسنده بین این دو فضا از جذابیت های داستان است.
موراکامی، هاروکی. «شکار گوسفند وحشی». ترجمهٔ محمود مرادی، تهران: انتشارات نیلوفر، چاپ دوم، زمستان ۱۳۸۷، شابک ‎۹۷۸-۹۶۴-۴۴۸-۳۵۰-۹
موراکامی، هاروکی. «تعقیب گوسفند وحشی». ترجمهٔ مهدی غبرائی، نیکونشر، ۱۳۹۲
تعقیب گوسفند وحشی که در انسان ها حلول می کند خبرآنلاین
دو ترجمه فارسی از این کتاب با فاصله یک هفته در سال ۱۳۹۲ منتشر شدند. ترجمه محمود مرادی توسط نشر ثالث با نام «شکار گوسفند وحشی» و ترجمه مهدی غبرائی توسط نیکونشر با نام «تعقیب گوسفند وحشی» به چاپ رسیده اند.
شخصیت اصلی این رمان مرد ژاپنی بدون نام ۳۰ ساله ای است که در تعقیب یک گوسفند وحشی که در جسم انسان ها حلول می کند، از توکیو به هوکایدو سفر می کند. دوست مرد برای او عکسی از یک سری گوسفند در چمنزار می فرستد و مرد نیز در روزنامه این عکس را استفاده می کند و بعد افرادی به سراغ او آمده و او را مجبور می کنند که گوسفند را برای آنها پیدا کند.

نقل قول ها

تعقیب گوسفند وحشی (به ژاپنی: 羊をめぐる冒険) سومین رمان هاروکی موراکامی نویسنده ژاپنی است که در سال ۱۹۸۲ در ژاپن منتشر شد.
• «اما به نظرم می رسد همیشه آنچه را نمی توانم درست بیان کنم، خوب می فهمی. مشکل این است که در درست بیان کردنِ چیزها کارم روز به روز بدتر می شود. انگار این نقص مادرزادی است. طبعاً هر کس نواقصی دارد. بزرگترین نقص من این است که نقایص مادرزادم سال به سال بیشتر می شود. انگار در درونم جوجه هایی بزرگ تر می شوند. جوجه ها مرغ می شوند و تخم می گذارند و تخم ها بدل به جوجه های دیگری می شوند که بعدها تخم می گذارند. آخر این هم شد زندگی؟ حیرانم که چطور با این همه نقایص کنار بیایم. بله، کنار می آیم. اما در نهایت مسئله این نیست، نه؟»• «اما در حال حاضر باید سپاسگزار باشم (واقعا هستم) که چیزی برای صرف نظر کردن ندارم. احساس خوبی است. تنها چیزی که شاید بتوانم از آن صرف نظر کنم، خودم است. صرف نظر کردن از خود نظر بدی نیست. نه، این انگار طنینی رقت بار دارد. اما خودِ نظر ابداً رقت بار نیست. به حالِ خودم غصه نمی خورم. وقتی می نویسم این طور به نظر می رسد.»• «صادق بودن و بیانِ حقیقت، دو چیزِ کاملاً متفاوت است…»• «نمی دانم، تو یه حالتی داری. یک ساعت شنی را در نظر بگیر: دانه های شن دارد تمام می شود. کسی مثل تو از آن هاست که همیشه می تواند شیشه را برگرداند.»• «هر عکس کوچکی را از آلبوم عکس کنده بود. از هر عکسِ دوتایی قسمت خودش را تمیز بریده بود و قسمت مرا باقی گذاشته بود. عکس های تکی من با منظره کوه و رود، یا گوزنی و گربه ای دست نخورده مانده بود. در سه تا آلبوم، گذشته را اصلاح کرده بود. انگار از زمان تولد و در تمام عمر تنها بودم و تنها می ماندم.»• «بعضی چیزها از یاد می روند، بعضی ناپدید می شوند، بعضی هم می میرند.»• «بودن با زنی شاید در ذهنتان مهم ترین چیز باشد، شاید هم ابداً اهمیت نداشته باشد. این یعنی که بگوییم هماغوشی درمان است (یعنی خوددرمانی) یا گذران وقت. پس هماغوشی برای اصلاح خود به پایان می رسد و برای وقت کشی آغاز می شود: آن که جنبهٔ درمانی دارد اول تمام می شود و کاری نمی توان کرد و بر عکس.»• «گفتم: تاحالا شده احساس کنین رو به سمتی می کنین و کسی که مقابل شماست روش رو به سمت دیگه میکنه و نمیتونین ببینین که اون شخص چه شکلیه. تنها چیزی که میبینین قسمتی از پشت یه کت سفیده که ناپدید میشه. اما سفیدی پشت کتش به صورتی محو ناشدنی توی هشیاری شما حک میشه»• «محرمیت: شاید این مسئله اهمیت زیادی برای آدم داشته باشد یا کاملاً بی اهمیت باشد می شود گفت هم نوعِ درمانی (خود درمانی) دارد و هم نوعِ سرگرمی… محرمیتی داریم که از اول تا آخرِ آن بهبود خویشتن است و محرمیتی داریم که فقط وقت کشی ست. محرمیتی که اوایل درمانی است آخر سر به چیزی از سر بی کاری تبدیل می شود و برعکس. زندگی ما انسانها؛ چطور بگویم اساساً با زندگی زناشویی نهنگ ها فرق دارد. ما نهنگ نیستیم و این مسئله با درنظر گرفتن زندگی زنانوشویی موضوع فوق العاده ای را تشکیل می دهد.»


کلمات دیگر: