تورمد هاوگن (به نروژی: Tormod Haugen) (زادهٔ ۱۲ مه ۱۹۴۵ –درگذشتهٔ ۱۸ اکتبر ۲۰۰۸) نویسنده داستان های کودکان نروژی بود.
• «یواکیم دلش می خواست بمیرد. آرزو می کرد زمین دهان باز کندو او را ببلعد. آرزو می کرد آنقدر قدرت داشته باشدکه همه را بزند. دلش می خواست تخته پاک کن رادر دهان هر کدام از آنها به نوبت فروکند. خانم معلم هم خندید. یواکیم دندانهای سفیدش را دید. دندانهای زشتی بود. در حالی که این دندانهاقبلا به نظر او زیبا بودند. برخاست و با عجله بیرون رفت. بچه ها تا وقتی که او به انتهای راهرو رسیده بود، باز می خندیدندو فریاد می زدند: "مامان "! او تا خانه دوید. حالا او تا آخر عمر نمی توانست به مدرسه برگردد. آن هم به خاطر گفتن " مامان "! چطور می توانست چنین چیزی گفته باشد!»
• «یواکیم دلش می خواست بمیرد. آرزو می کرد زمین دهان باز کندو او را ببلعد. آرزو می کرد آنقدر قدرت داشته باشدکه همه را بزند. دلش می خواست تخته پاک کن رادر دهان هر کدام از آنها به نوبت فروکند. خانم معلم هم خندید. یواکیم دندانهای سفیدش را دید. دندانهای زشتی بود. در حالی که این دندانهاقبلا به نظر او زیبا بودند. برخاست و با عجله بیرون رفت. بچه ها تا وقتی که او به انتهای راهرو رسیده بود، باز می خندیدندو فریاد می زدند: "مامان "! او تا خانه دوید. حالا او تا آخر عمر نمی توانست به مدرسه برگردد. آن هم به خاطر گفتن " مامان "! چطور می توانست چنین چیزی گفته باشد!»
wikiquote: تورمد_هاوگن