کلمه جو
صفحه اصلی

جی کی رولینگ

دانشنامه عمومی

جوآن «جو» رولینگ (به انگلیسی: Joanne "Jo" Rowling) (زادهٔ ۳۱ ژوئیه ۱۹۶۵) با نام های هنری جی. کی. رولینگ (به انگلیسی: J. K. Rowling) و رابرت گالبریث (به انگلیسی: Robert Galbraith) رمان نویس، فیلم نامه نویس و بشر دوست اهل بریتانیا است که عمدهٔ شهرتش را برای نوشتن مجموعه داستان های هری پاتر کسب کرده است. این مجموعهٔ داستانی به ۶۵ زبان و به طور تقریبی در ۴۵۰ میلیون نسخه منتشر شده است.کتاب های هری پاتر از پرفروش ترین کتاب های تاریخ بشر بوده اند.در سال ۲۰۰۷ فهرست ثروتمندان ساندِی تایمز میزان ثروت رولینگ را به ۴۵۴ میلیون پوند (۱٫۰۷ میلیارد دلار) تخمین زد و در بین پولدارترین زنان انگلیس رولینگ را در رده ۱۳ جدول قرار داد. همچنین در همین سال به انتخاب مجله تایم، رولینگ پس از ولادیمیر پوتین به عنوان دومین شخص تأثیرگذار سال انتخاب شد. مجله فوربز رولینگ را در رده چهل و هشتمین شخصیت معروف در سال ۲۰۰۷ معرفی کرد. او در حال حاضر فعالیت های انسان دوستانه و خیرخواهانه بسیاری را به عهده گرفته و پشتیبانی می کند.
۱۹۹۷: جایزه ادبی نسل اسمارتیس بوک: نشان طلا برایهری پاتر و سنگ جادو
۱۹۹۸: جایزه ادبی نسل اسمارتیس بوک: نشان طلا برای هری پاتر و تالار اسرار
۱۹۹۸: جایزه کتاب کودک سال بریتانیا: هری پاتر و سنگ جادو
۱۹۹۹: جایزه ادبی نسل اسمارتیس بوک: نشان طلا برای هری پاتر و زندانی آزکابان
۱۹۹۹: جایزه کتاب کودک سال بریتانیا: هری پاتر و زندانی آزکابان
۱۹۹۹: جایزه ادبی کاستا بوک (بخش کودک): هری پاتر و زندانی آزکابان
۲۰۰۰: جایزه کتاب سال بریتانیا: نویسنده سال بریتانیا
۲۰۰۰: رتبه امپراتوری بریتانیا
۲۰۰۰: جایزه لوکاس: هری پاتر و زندانی آزکابان
۲۰۰۱: جایزه برترین رمان هوگو: هری پاتر و جام آتش
۲۰۰۳: جایزه شاهزاده آستوریاس: نشان کنکورد
۲۰۰۳: جایزه برام استوکر: هری پاتر و محفل ققنوس
۲۰۰۶: جایزه کتاب سال بریتانیا: هری پاتر و شاهزاده دورگه
۲۰۰۷: جایزه نشان آبی پیتر
۲۰۰۸: کتاب سال بریتانیا: دستاوردهای برجسته
۲۰۱۰: جایزه هانس کریستیان آندرسن
۲۰۱۱: جوایز آکادمی فیلم بریتانیا: سهم برجسته در مشارکت با سینمای بریتانیا، (مشترک با دیوید هیمن)
۲۰۱۲: نشان آزادی شهر لندن از سوی شهردار این شهر
۲۰۱۷: جایزه افتخاری خانواده سلطنتی بریتانیا
در سال ۲۰۱۴ جایزه ادبیات داستانی زنان، اقدام به انتخاب بیست نویسنده زنی کرد که بیشترین تأثیر را بر روی خوانندگان خود گذاشته اند. در این فهرست، رولینگ پس از هارپر لی، مارگارت اتوود و شارلوت برونته در جایگاه چهارم قرار گرفت.
رولینگ با آنکه همواره با نام هنری جی.کی. رولینگ کتاب هایش را امضاء می کند اما هیچ گاه نام میانی نداشته است. هنگامی که نخستین کتاب هری پاتر را نگاشت، آن را با نام جوان رولینگ امضا کرد. انتشارات بلومزبری، ناشر کتاب هری پاتر، پیش از انتشار آن در نظر داشت که خوانندگان کتاب پسران جوان هستند و ممکن است کتابی را که نویسنده آن زن باشد، نخرند؛ به همین دلیل، رولینگ پیشنهاد کرد به جای به کار بردن نام واقعی اش، کتاب را با دو واژه کوتاه شده امضاء کند. از آنجا که وی مانند دیگران نام وسط نداشت، حرف ک به جای نام کاتلین را به عنوان دومین حرف انتخاب کرد. این نام مربوط به مادربزرگ پدری اش بود. رولینگ پس از ازدواج گاهی از نام جوان ماری استفاده می کند. او دربارهٔ نام جوآن هم می گوید در دوران جوانی اش هیچ گاه کسی وی را «جوآن» خطاب نمی کرد؛ مگر این که از دست وی عصبانی شده باشد و همه او را «جو» می نامیدند.
رولینگ در سال ۱۹۶۵ در شهر ییت نزدیک بریستول انگلستان متولد شد. او در رشتهٔ زبان و ادبیات فرانسه در دانشگاه اکستر انگلستان به تحصیل پرداخت. رولینگ در سال ۱۹۹۰ هنگامی که در انتظار یک قطار که تأخیر داشت، بود، ایدهٔ هری پاتر و مدرسهٔ جادوگری در ذهنش شکل گرفت و سه سال بعد در زمانی که از همسر روزنامه نگار پرتغالی اش جدا شده بود و در حالی که همراه دخترش جسیکا که حاصل ازدواج نافرجامش بود، نوشتن داستان را شروع کرده بود.

نقل قول ها

جوآن "جو" رولینگ (به انگلیسی: Joanne "Jo" Rowling) (زادهٔ ۳۱ ژوئیه ۱۹۶۵) با نام های هنری جی. کی. رولینگ (به انگلیسی: J. K. Rowling) و رابرت گالبریث (به انگلیسی: Robert Galbraith) نویسنده مجموعه کتاب های داستان هری پاتر است.
• «من واقعاً نوشتن این کتاب ها را دوست دارم؛ برای همین نمی دانم که آیا نقطه پایانی در ذهنم دارم یا نه.»• «من عاشق داستان های جنایی ام. همیشه عاشقش بوده ام. از این ژانر زیاد می خوانم و از بسیاری جهات، رمان های هری پاتر هم نوعی رمان کارآگاهی در لباس مبدل بودند.»• « کار پرچالشی است. جذاب است و خیلی جالب و لذتبخش؛ ولی هر قدر که جالب و لذتبخش هم باشد، باز هم اولین عشق من رمان است.»• «به این نتیجه رسیده بودم که تنها کاری که می خواهم انجام دهم نوشتن رمان است. اما پدر و مادرم که هر دو در خانواده های فقیری بزرگ شده و هیچ کدام به دانشگاه نرفته بودند، می گفتند که نیروی تخیلی من یک پدیده عجیب سرگرم کننده شخصی است که هرگز به جایی نمی رسد و زندگی مالی مرا تأمین نمی کند؛ اما حرفشان به گوش من نرفت. از این رو آن ها امیدوار بودند که مدرکی حرفه ای و کارآمد بگیرم. اما من می خواستم ادبیات انگلیسی بخوانم.»• «مایلم در پرانتز توضیح بدهم که پدر و مادرم را برای برداشت ها و باورهایشان سرزنش نمی کنم. سرزنش کردن پدر و مادر تاریخ انقضا دارد. لحظه ای که به اندازه کافی به شما گفتند چگونه پشت فرمان بنشینید، مسئولیت دیگر به گردن شما می افتد. در ضمن، نمی توانم پدر و مادرم را سرزنش کنم که دلتان نمی خواست من گرفتار فقر شوم! آن ها پیش تر فقیر بودند، من هم فقیر بودم و حرفشان را می پذیرم که فقیر بودن خوشایند نیست. فقر با خودش ترس و اضطراب و زمانی افسردگی به همراه می آورد. فقر به معنای تحقیر شدن و تحمل سختی هاست. بیرون آمدن از فقر، با تلاش های خودتان، چیزی است که باید سبب شود به خود ببالید؛ اما در این میان فقط احمق ها هستند که دربارهٔ فقر بزرگ نمایی و خیال پردازی می کنند.»• «خب، چرا دربارهٔ شکست حرف می زنم؟ خیلی ساده، به این دلیل که شکست، فاصله گرفتن از غیر ضروریات بود. دیگر سعی نکردم در ظاهر به خودم بگویم: من چیزی بیش از آنچه بودم هستم. در این زمان همه انرژی ام را صرف تمام کردن تنها کاری کردم که برایم اهمیت داشت. اگر من پیش تر در چیزی موفق شده بودم، شاید هرگز صاحب عزم و اراده ای نمی شدم که به پیروزی ای برسم که معتقد بودم به آن تعلق دارم. من آزاد شده بودم، زیرا بزرگ ترین هراسم صورت بیرونی پیدا کرده بود و من هنوز زنده بودم و هنوز دختری داشتم که او را می پرستیدم. یک ماشین تحریر و یک فکر بزرگ داشتم؛ و در نتیجه، زمین لرزان زیر پایم پایه ای محکم شد تا زندگی ام را روی آن بازسازی کنم … بعضی از شکست ها در زندگی گریزناپذیر است. امکانش وجود ندارد بدون اینکه در کاری شکست بخورید، زندگی کنید، مگر آنکه آن قدر با احتیاط زندگی کنید که نتوانید نامش را زندگی بگذارید و آن نیز به نوعی شکست خوردن است.»• «شکست به من احساس امنیتی درونی داد که هرگز با پذیرفته شدن در امتحانات آن را به دست نمی آوردم.»• «شکست، چیزهایی به من آموخت که به هیچ شیوه دیگری آن ها را یادنمی گرفتم. به این نتیجه رسیدم که از اراده ای قدرتمند و نظم و انضباط بیش از آنچه تصورش را می کردم برخوردارم.»• «این آگاهی که شما، بر اثر موانع و مشکلات، مدبرتر شده اید، به این معناست که می توانید تبادل و دوام بیشتری داشته باشید. شما هرگز به راستی خودتان را نخواهید شناخت و یا به استحکام روابط خود پی نخواهید برد، مگر اینکه آن ها را در رویارویی با ناملایمات آزموده باشید. این دانش موهبتی واقعی است، مهم نیست که آن را با چه سختی به دست آورده باشید. این دانش از کیفیتی که من به دست آورده ام به مراتب ارزش بیشتری دارد.»


کلمات دیگر: