کلمه جو
صفحه اصلی

نامتوازن


برابر پارسی : ناهماهنگ

فارسی به انگلیسی

lopsided

مترادف و متضاد

asymmetric (صفت)
بی تناسب، نامتقارن، غیر متقارن، نامتوازن، بی قرینه

skew (صفت)
منحرف، مورب، اریبی، نامتوازن، اریب

unbalanced (صفت)
نامتوازن، نامتعادل

فرهنگ فارسی

( صفت ) ناهم وزن مقابل متوازن .

لغت نامه دهخدا

نامتوازن. [ م ُ ت َ زِ ] ( ص مرکب ) ناهموزن. ناهم سنگ. مقابل متوازن. رجوع به متوازن شود.

واژه نامه بختیاریکا

تَله تلِه


کلمات دیگر: