کلمه جو
صفحه اصلی

ناپایداری

فارسی به انگلیسی

evanescence, fleetingness, instability, uncertainty, impermanence, transience, instability

evanescence, fleetingness, impermanence, instability, uncertainty, transience


evanescence, fleetingness, impermanence, instability, uncertainty


فارسی به عربی

اختلاف

مترادف و متضاد

transience (اسم)
کوتاهی، زودگذری، ناپایداری، بی ثباتی، فراگذری

variation (اسم)
تغییر، دگرگونی، اختلاف، ناپایداری، بی ثباتی، تغییر پذیری

evanescence (اسم)
ناپدیدی، امحاء، ناپایداری، محو تدریجی، فقدان تدریجی، غیب زدگی، زوال تدریجی

inconstancy (اسم)
ناپایداری، تلون مزاج، بی ثباتی، عدم ثبات

فرهنگ فارسی

حالت و کیفیت ناپایدارمقابل پایداری .

لغت نامه دهخدا

ناپایداری.( حامص مرکب ) صفت ناپایدار. رجوع به ناپایدار شود.

دانشنامه عمومی

ناپایداری گونه ای بی ثباتی در سامانهای است که در آن ذره، انرژیِ کافی برای ثابت ماندن در یک یا تعداد بیشتری مکان را دارا نمی باشد و معمولاً با برخی از عواملِ خارجی یا درونیِ بی ثبات کننده و در حالِ رشد در سامانه مشخص می شود. باید به این نکته نیز توجه داشت که همهٔ سیستم هایی که در حالتِ ثبات نیستند لزوماً ناپایدار نیستند.
دولت ناکام
معمولاً هدفِ نظریهٔ کنترل، یافتن جواب های مناسبی برای اجرای جبران سازیِ بهینهٔ رفتارِ سامانه توسطِ کنترل کننده می باشد. به گونه ای که موجبِ پایداری سامانه و آرامش خروجی یا خروجی های آن حول یک نقطه کار و عدم نوسان خروجی ها حول این نقطه گردد. در بیشتر مواقع، یک دسته معادلات دیفرانسیل رابطه بین ورودی ها و خروجی های یک سامانه را تعریف می کنند. اگر این دسته معادلات، معادلاتی دیفرانسیل خطی با ضرایب ثابت باشند، می توان با محاسبه تبدیل لاپلاس آن ها یک تابع تبدیل که توصیف کننده رابطه بین ورودی و خروجی های سامانه است را بدست آورد.

پیشنهاد کاربران

wonderful

سستی


کلمات دیگر: