کلمه جو
صفحه اصلی

نامرغوب


برابر پارسی : وازده، ناپسند، آبدیده

فارسی به انگلیسی

base, bastard, cheap, cheap-jack, coarse, low-grade, miserable, second-class, second-rate


base, bastard, cheap, cheap-jack, coarse, low-grade, miserable, second-class, second-rate, undesirable, undesired, inferior quality, inferior, cockamamie, raunchy, sleaze, tat, of inferior quality, undesirable

فارسی به عربی

فقير


فقیر
تابع

مترادف و متضاد

poor (صفت)
ناسازگار، فرومایه، پست، غریب، بی پول، محتاج، فقیر، بی چاره، فرومانده، نا مرغوب، بی نوا، معدود، ناچیز، دون، لات، مستمند، ضعیف الحال

inferior (صفت)
پست، فرعی، درجه دوم، نا مرغوب، پایین رتبه

downscale (صفت)
نا مرغوب

ill-conditioned (صفت)
نا مرغوب

فرهنگ فارسی

(صفت ) ۱ - ناپسندنامقبول :[ مرگ خوابی نامرغوب و آسایشی ناخواهانست .] ۲ - پست کم بها:[ جنس نامرغوب ] مقابل مرغوب .

لغت نامه دهخدا

نامرغوب. [ م َ ] ( ص مرکب ) چیزی که پسندیده نباشد. نامقبول. که بدان رغبت نیست. که مورد میل و رغبت و پسند واقع نشود. || پست. کم بها. ( ناظم الاطباء ).
- جنس نامرغوب ؛ متوسط و ارزان قیمت. که عالی و خوب و بی عیب نیست.

فرهنگ عمید

۱. آنچه پسندیده نباشد، ناپسند.
۲. جنس پست و کم بها.


کلمات دیگر: