کلمه جو
صفحه اصلی

وابسته به بینایی

فارسی به انگلیسی

optical, visual

مترادف و متضاد

visible (صفت)
پیدا، پدیدار، نمایان، مریی، وابسته به بینایی، قابل رویت، دیده شدنی

optic (صفت)
چشمی، بصری، وابسته به بینایی

optical (صفت)
چشمی، بصری، وابسته به بینایی


کلمات دیگر: