کلمه جو
صفحه اصلی

ناشیگری


مترادف ناشیگری : بی تجربگی، تازه کاری، خامی، ناآزمودگی، ناپختگی

متضاد ناشیگری : تبحر

فارسی به انگلیسی

lack of skill


bungle, gaucherie, maladroitness


bungle, gaucherie, maladroitness, lack of skill, lack of skill, inexpertness

مترادف و متضاد

بی‌تجربگی، تازه‌کاری، خامی، ناآزمودگی، ناپختگی ≠ تبحر


gaucherie (اسم)
ناشیگری، خام دستی

bungle (فعل)
سرهم بندی کردن، سنبل کردن، ناشیگری، خطا کردن

فرهنگ فارسی

تازه کاری بی تجربگی عدم وقوف .یابا ناشیگری.ناشیانه .

فرهنگ معین

(گَ ) [ ع - فا. ] (حامص . ) بی تجربگی ، تازه کاری .

لغت نامه دهخدا

ناشیگری. [ گ َ ] ( حامص ) نااستادی. غرارت. بی تجربگی. ناآزموده کاری. عدم مهارت. ناآزمودگی. ناپختگی. رجوع به ناشی شود.

فرهنگ عمید

بی تجربگی، تازه کاری.

پیشنهاد کاربران

ناواردی

گزنده کاری میشه همون ناشی کاری


کلمات دیگر: