برابر پارسی : ندانم کارانه
ناشیانه
برابر پارسی : ندانم کارانه
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
بشکل اخرق
مترادف و متضاد
ناشیانه، خام دستانه، شلخته وار
فرهنگ فارسی
باناشیگری :[ اکنون در قسمت کم عمق آب با دست و پا ناشیانه چلپ چلاپ میکرد ]
لغت نامه دهخدا
ناشیانه. [ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) از روی ناشیگری. رجوع به ناشی شود.
فرهنگ عمید
۱. ویژگی آنچه از روی ناشی گری و بی تجربگی انجام شود.
۲. (قید ) با ناشی گری، از روی ناشی گری و بی تجربگی.
۲. (قید ) با ناشی گری، از روی ناشی گری و بی تجربگی.
پیشنهاد کاربران
غیر حرفه ای
futile
بیهوده
بی فایده
ناشیانه
بیهوده
بی فایده
ناشیانه
Ham_fisted
کلمات دیگر: