کلمه جو
صفحه اصلی

ناشناسی

فارسی به عربی

جهل

مترادف و متضاد

ignorance (اسم)
نادانی، جهالت، بی خبری، جهل، ناشناسی

فرهنگ فارسی

نادانی بی اطلاعی .

لغت نامه دهخدا

ناشناسی. [ ش ِ ] ( حامص مرکب ) نادانی. بی اطلاعی. بی معرفتی. ( ناظم الاطباء ). || ناشناسا بودن. شناسانبودن. معروف و شناخته نبودن. رجوع به شناسا شود.

دانشنامه عمومی

ناشناس که صفت آن ناشناسی می شود، زمانی است که هویت یک شخص آشکار نباشد. به زبان ساده یعنی شخص از نام واقعی خودش استفاده نکند.
حریم خصوصی
حریم خصوصی اطلاعاتی
انانیموس
تأثیر فناوری اطلاعات بر حریم خصوصی
فلانی
کریپتو-آنارشیسم
پروژه اینترنت مخفی
مسیریابی پیازی
تور
از مهم ترین کاربردهای ناشناسی، انتخابات های آزاد می باشد که باید هویت رأی دهندگان مخفی باقی بماند. در موقعیت های بسیار دیگری (مثل گفتگو بین افراد غریبه یا خرید از یک فروشگاه) ناشناسی همیشه به صورت یک چیز طبیعی پذیرفته شده است. همچنین موقعیت هایی وجود دارد که شخص خودش دوست دارد ناشناس بماند. در کارهای خیر فرد نیکوکار دوست ندارد کسی از او تقدیر کند. کسی که در معرض تهدید است ممکن است ترجیح بدهد ناشناس بماند. شاهد یک جرم ممکن است دوست نداشته باشد هویتش معلوم شود و ترجیح بدهد ناشناس بماند. افراد مجرم ممکن است برای اینکه شناسایی نشوند از ناشناسی استفاده کنند. همچنین ناشناس ماندن ممکن است به صورت غیر عمدی رخ دهد مثلاً در اثر گذشت زمان یا خراب شدن آثار یک رویداد اطلاعات شناسایی از بین برود.
در بعضی از موارد شخص می تواند با انتخاب یک نام مستعار به صورت نیمه ناشناس مدت طولانی با دیگران در ارتباط باشد. مثال هایی از نام های مستعار تخلص، نام خودمانی، شماره کارت بانکی، شماره حساب بانکی و شماره دانشجویی است.
ناشناسی می تواند کاهش دهنده هزینه هایی که یک شخص برای کارهای خودش پرداخت می کند باشد.


کلمات دیگر: