کلمه جو
صفحه اصلی

نام و نشان

فارسی به انگلیسی

identity, name and particulars (or address)

name and particulars (or address)


identity


فارسی به عربی

عنوان

مترادف و متضاد

address (اسم)
نشانی، خطاب، ادرس، نطق، خطابه، نام و نشان، سرنامه، طرز خطاب، خطابت، عنوان، مهارت، ارسال

فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱ - اسم ورسم عنوان :[...ونام و نشان خود اظهارکرد ] یابه نام ونشان رسیدن .صاحب اسم ورسم شدن شخصیتی بهم رساندن .۲ - سجل : [ نام ونشان هرکس وسیله شناختن اوست ]

لغت نامه دهخدا

نام و نشان. [ م ُ ن ِ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) هویت. عنوان. اسم و رسم :
که دانست نام و نشان فرود
کز او شاه را دل بخواهد شخود.
فردوسی.
بپرسید از ایشان یکی راهبان
که با من بگوئید نام و نشان.
شمسی ( یوسف و زلیخا ).
نگذرد چندی کاندر همه آفاق جهان
نگذارد همی از دشمن شه نام و نشان.
فرخی.
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ماخاک ره پیر مغان خواهد بود.
حافظ.
- به نام و نشان رسیدن ؛ صاحب اسم و رسم شدن. به تشخص رسیدن. صاحب عنوان و اعتبار و نام و آوازه گشتن :
نام و نشان صدر گرفت این خجسته شاه
کز وی هزار صدر به نام و نشان رسید.
سوزنی.
- بی نام و نشان ؛ گمنام. نامعروف. ناشناس. غیرمُعَنْون. که سرشناس و صاحب اسم و رسم و آوازه ای نیست :
یا کرده ز نام من بی نام و نشان یاد
کلک گهرافشان به کف فخر بشر بر.
صباحی.
- بی نام و نشان شدن ؛ فنا شدن. محو و نیست و نابود گشتن :
هر کجا سکه شد به نام و نشانْش
بخل بی نام و بی نشان باشد.
انوری.
- || فراموش گشتن. از نظرها افتادن.
|| سجل. فرهنگستان این کلمه را به جای سجل اختیارکرده است : نام و نشان هر کس وسیله شناختن اوست. ( از لغات فرهنگستان ).

دانشنامه عمومی

نام و نشان مستندی به کارگردانی، تهیه کنندگی و نویسندگی مهدی جعفری، محصول سال ۱۳۹۵ است.
نگاهی به روش های نوین ژنتیکی تشخیص هویت شهدای گمنام.
این فیلم دو روایت موازی اما مرتبط را یدک می کشد که در روایت اول مسیرِ علمی شناسایی هویت پیکرِ بی نام و نشان شهدا را شاهد هستیم که به گونه ای کاملاً حساب شده و علمی فرایند شناسایی را به تصویر می کشد و در روایت دوم حس و حال حاکم بر خانواده ها و تأثیر عمیق شناختن هویت شهدای گمنام برای خانواده های آنهاست که مخاطب را با خود درگیر می کند. فیلم مستند نام و نشان بدون آنکه بخواهد با درشت نمایی و بزرگنمایی حرف بزند، به خوبی و با صمیمیت خاصی هدف خود را دنبال می کند.


کلمات دیگر: