کلمه جو
صفحه اصلی

نازک دل


مترادف نازک دل : باعاطفه، حساس، رقیق القلب، زودرنج، سریع التاثیر، سریع التاثر، عطوف، مهربان

متضاد نازک دل : سنگدل

فارسی به انگلیسی

tender-hearted

مترادف و متضاد

softhearted (صفت)
دل رحیم، نازک دل، نرم دل

باعاطفه، حساس، رقیق‌القلب، زودرنج، سریع‌التاثیر، سریع‌التاثر، عطوف، مهربان ≠ سنگدل


فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه از ناملایمات زود متاثر گردد زود رنج حساس . زنان نازک دلندوسست رایند بهر خو چون بر آریشان بر آیند. ( ویس ورامین ) ۲ - رقیق القلب مهربان : کار هر نازک دلی نبود قتال که گریزد از خیالی چون خیال . ( مثنوی )

فرهنگ معین

( ~ . دِ ) (ص مر. ) زودرنج ، حساس ، رقیق القلب .

لغت نامه دهخدا

نازک دل. [ زُ دِ ]( ص مرکب ) دل نازک. رقیق القلب. لین الفوآد. زودرنج. آنکه زود از بدی متأثر شود و گرید. حساس :
زنان نازک دلند و سست رایند
بهر خو چون برآریشان برآیند.
( ویس و رامین ).
بس این سنگ سخت از دل انگیختن
به نازک دلان درنیامیختن.
نظامی.
مرنج ای شاه نازک دل بدین رنج
که گنج است آن صنم در خاک به گنج.
نظامی.
کار هر نازک دلی نبود قتال
که گریزد ازخیالی چون خیال.
مولوی.
نشست و خاست چو شبنم در این گلستان کن
مشو به خاطر نازک دلان گران زنهار.
صائب.
نازک دلی مباد که رحم آیدت بمن
زودم بکش نگاه به این چشم تر مکن.
؟ ( از انجمن آرا ).
در این سودا چرا باشد زیانم
که او نازک دل و من سخت جانم.
وصال.

فرهنگ عمید

زودرنج، رقیق القلب: کار هر نازک دلی نبوَد قتال / که گریزد از خیالی چون خیال (مولوی: ۸۲۷ ).

پیشنهاد کاربران

شیشه دل ، نازک مزاج

ملایم طبع

تنک دل. [ ت َ ن ُ / ت ُ ن ُ دِ ] ( ص مرکب ) تنک حوصله. کنایه از کسی که اخفای مال و راز نتواند کرد. ( آنندراج ) . رقیق القلب. ( از یادداشتهای محمد قزوینی، از حاشیه ٔ برهان چ معین ) . که دلی مهربان و نازک دارد. کم صبر و کم تحمل :
گرنه تنک دل شده ای وین خطاست
راز تو چون روز به صحرا چراست ؟
نظامی.
تنک دلی که نیارد کشید زحمت گل
ملامتش نکنم گرز خار برگردد.
سعدی.
تنک دل چو یاران بمنزل رسند
نخسبد که واماندگان از پسند.
( بوستان چ فروغی ص 38 ) .
ز کاوش مژه رگهای جانْش بشکافند
تنک دلی که چو من چشم برنمی دارد.
نظیری ( از آنندراج ) .


کلمات دیگر: