کلمه جو
صفحه اصلی

ناگسستنی

فارسی به انگلیسی

inseparable, permanent

مترادف و متضاد

irrefrangible (صفت)
نرم، نگفتنی، ناگسستنی، غیر قابل شکستن، غیر قابل غضب، غیر قابل تجزیه

فرهنگ فارسی

( صفت ) پاره نشدنی غیرقابل انقطاع پیوند ناگسستنی مقابل گسستنی .

لغت نامه دهخدا

ناگسستنی. [ گ ُ س َس ْ ت َ ] ( ص لیاقت ) غیرقابل انقطاع. پاره ناشدنی. جداناکردنی. که گسیختنی نیست. مقابل گسستنی. رجوع به گسستنی شود.

فرهنگ عمید

پاره نشدنی، بریده نشدنی.

پیشنهاد کاربران

غیر قابل تجزیه


کلمات دیگر: