کلمه جو
صفحه اصلی

ماست مالی کردن


مترادف ماست مالی کردن : لاپوشانی کردن، عیب پوشاندن، سرسری برخورد کردن، سرسری رفع و رجوع کردن

فارسی به انگلیسی

bumble, slur, sugarcoat


bumble, slur, sugarcoat, to slur over
whitewash

to slur over


مترادف و متضاد

لاپوشانی کردن، عیب پوشاندن


سرسری‌برخورد کردن، سرسری رفع و رجوع کردن


whitewash (فعل)
سفید کردن، ماست مالی کردن، سفید کاری کردن

فرهنگ فارسی

امری را که ممکن است موجب نزاع شود لاپوشانی کردن و آنرا مورد توجیه و تاویل قراردادن رفع و رجوع کردن .

فرهنگ معین

(کَ دَ ) (حامص . ) رفع و رجوع کردن ، لاپوشی کردن .

لغت نامه دهخدا

ماست مالی کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) امری را که ممکن است موجب مرافعه و نزاع شود لاپوشانی کردن و آن را مورد توجیه و تأویل قرار دادن. رفع و رجوع کردن. سروته کاری را به هم آوردن و ظاهر قضایا را به نحوی درست کردن. ( فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ). به نحوی خطایی را پوشانیدن. به زرنگی و چربدستی عیوب کسی را پوشیدن. پوشانیدن خطایی یا عیبی و غیره. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

اصطلاحات

معنی ضرب المثل -> ماست مالی کردن
پوشاندن و اصلاح ظاهری و بی فایدةی عیب یا خرابکاری.

پیشنهاد کاربران

ماستمالیدن چیزی.


کلمات دیگر: