ماندگاری
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
ایستادگی، دوام، ابرام، ماندگاری، اصرار، پافشاری، سماجت، مقاومت
دوام، پایداری، ماندگاری، پایایی، بقاء، دیرپایی
ماندگاری، غیر محلولی، ناگذاری
دوام، ماندگاری
فرهنگ فارسی
آخرین مرحلۀ تغییر رفتار اعتیادی که در آن پرهیز از رفتار اعتیادی فرد تداوم پیدا میکند متـ . مرحلۀ ماندگاری maintenance stage
فرهنگستان زبان و ادب
{maintenance} [اعتیاد] آخرین مرحلۀ تغییر رفتار اعتیادی که در آن پرهیز از رفتار اعتیادی فرد تداوم پیدا می کند
متـ . مرحلۀ ماندگاری maintenance stage
جدول کلمات
دوام
پیشنهاد کاربران
بقا
کلمات دیگر: