چاره نا پذیر، ناگریز، غیر قابل مقاومت
ناگریز
مترادف و متضاد
پیشنهاد کاربران
مجبور.
مترادف ناگربز
مترادف ناگربز
ناگزیر =ناچار
به نظر من معنی ناگریز میشه …ناچار
همون ناچارع دگ هزار نفر گفتن
ناچار.
کسی با لین کلمه برام جمله می گه
کسی با لین کلمه برام جمله می گه
بدون راه فرار
گرفتار ، مجبور
لاجرم
ناگریز:بدون راه فرار
ناگزیر:ناچار
این دو رو اشتباه نکنین
ناگزیر:ناچار
این دو رو اشتباه نکنین
بی راه حل
ناگریز : بی راه حل
ناگزیز یعنی ناچار
ناگریز = گریز ناپذیر
بدون راه چاره ناچار بدون راه حل
گرفتار و رهاناپذیر.
ناچار
ناگریز. . . . . . . .
از وژگان پشتوانه ایی برای گزیر. . . . . ناگزیر. . . . . .
در چم جایی برای فرار نبودن. . . . . . در چم ناچار
از وژگان پشتوانه ایی برای گزیر. . . . . ناگزیر. . . . . .
در چم جایی برای فرار نبودن. . . . . . در چم ناچار
لاعلاج
لابد
نا چار بودن بنظرم
ناچار، گرفتار
به نظر من یعنی ناگهانی، خود به خود ، مجبور
به نظر من هم یعنی ناچار اما اونوقت فرق ناگریز با ناگزیر در چیست
بی چاره
اینکه از روی شانس معنی کنید که درست نیست، ما دوتا کلمه داریم :
گریز: به معنی فرار ، که گاهی اوقات به جای گزیر استفاده میشه که اشتباه هست و غلط مصطلح ، کلمه ی ناگریز به طور کلی غلط و اشتباه است.
گزیر: به معنی چاره و راه حل ، ناگزیر به معنی ناچار و بی راه حل .
این بیت شیخ سعدی همه چیز رو مشخص میکنه:
به کین آوری با کسی برستیز
که از وی گزیرَت بُوَد یا گریز
گریز: به معنی فرار ، که گاهی اوقات به جای گزیر استفاده میشه که اشتباه هست و غلط مصطلح ، کلمه ی ناگریز به طور کلی غلط و اشتباه است.
گزیر: به معنی چاره و راه حل ، ناگزیر به معنی ناچار و بی راه حل .
این بیت شیخ سعدی همه چیز رو مشخص میکنه:
به کین آوری با کسی برستیز
که از وی گزیرَت بُوَد یا گریز
کلمات دیگر: