( اسم ) حواس خمسه و جهات شش گانه .، حواس خمسه و جهات ششگانه
پنج و شش
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پنج و شش. [ پ َ ج ُ ش َ / ش ِ ] ( اِ مرکب ) حواس خمسه و جهات شش گانه :
پس بپرسیدش که این احوال خوش
که برونست از حجاب پنج و شش.
پس بپرسیدش که این احوال خوش
که برونست از حجاب پنج و شش.
مولوی.
کلمات دیگر: