کلمه جو
صفحه اصلی

چهار قلم

فرهنگ فارسی

بمعنی دو استخوان ساق دست و دو استخوان ساق پا .

لغت نامه دهخدا

چهارقلم. [ چ َ / چ ِ ق َ ل َ ] ( اِ مرکب ) ( مرکب از چهار ( عدد )+ قلم ، استخوان ساق پا یا دست ) به معنی دو استخوان ساق دست و دو استخوان ساق پا. رجوع به چارقلم شود.


کلمات دیگر: