کلمه جو
صفحه اصلی

تخضد

لغت نامه دهخدا

تخضد. [ ت َ خ َض ْض ُ ] ( ع مص ) خمیده گردیدن چوب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). شکسته شدن چوب. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ).


کلمات دیگر: