کلمه جو
صفحه اصلی

بامبول زنی

لغت نامه دهخدا

بامبول زنی. [ زَ ] ( حامص مرکب ) ( در تداول عامه ) عمل بامبول زن. کلک زنی. حقه بازی. رجوع به بامبول و ترکیبات دیگر آن شود.


کلمات دیگر: