کلمه جو
صفحه اصلی

بالوزی

لغت نامه دهخدا

بالوزی. ( ص نسبی ) منسوب به بالوز، نام دهی در سه فرسنگی نسا. ( از لباب الانساب ج 1 ص 92 ) ( از معجم البلدان ).

بالوزی. ( اِخ )ابوالعباس حسن بن سفیان بن عامربن عبدالعزیزبن نعمان بن عطاء شیبانی نسوی. در زمان خود در حدیث پیشوا بود.در سال 303 هَ. ق. درگذشت و قبر او در بالوز معروف است. ( از لباب الانساب ج 1 ص 92 ) ( از معجم البلدان ).

بالوزی . (اِخ )ابوالعباس حسن بن سفیان بن عامربن عبدالعزیزبن نعمان بن عطاء شیبانی نسوی . در زمان خود در حدیث پیشوا بود.در سال 303 هَ . ق . درگذشت و قبر او در بالوز معروف است . (از لباب الانساب ج 1 ص 92) (از معجم البلدان ).


بالوزی . (ص نسبی ) منسوب به بالوز، نام دهی در سه فرسنگی نسا. (از لباب الانساب ج 1 ص 92) (از معجم البلدان ).



کلمات دیگر: