حسن لیمویی. [ح ُ ن ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حسن زرد که به سرخی زند و در عرف هند آن را چنپک بزن گویند :
گر نگین نیست نگین دان طلا را عشق است
حسن لیمویی آن آینه رو هم بد نیست.
گر نگین نیست نگین دان طلا را عشق است
حسن لیمویی آن آینه رو هم بد نیست.
اشرف ( از آنندراج ).