حسن گندم گون
حسن گندمین
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
حسن گندمین. [ ح ُ ن ِ گ َ دُ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حسن گندمگون. حسن گندمین رنگ :
نباشد قسمتی زان خرمن گل خوشه چینش را
که مور خط تصرف کرده حسن گندمینش را.
نباشد قسمتی زان خرمن گل خوشه چینش را
که مور خط تصرف کرده حسن گندمینش را.
فطرت.
رجوع به حسن گندمگون شود.کلمات دیگر: