کلمه جو
صفحه اصلی

وریسه

لغت نامه دهخدا

( وریسة ) وریسة. [ وَ س َ ] ( ع ص ) ( ملحفة... ) رنگ کرده با ورس. ( از ناظم اطباء ). مؤنث وریس. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به وریس شود.

وریسة. [ وَ س َ ] (ع ص ) (ملحفة...) رنگ کرده با ورس . (از ناظم اطباء). مؤنث وریس . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به وریس شود.



کلمات دیگر: