آشنابه آب، آب آشنا، شناکننده، شناگر، آنکه بتوانددر آب شناکند، آشناب: شنا، شناوری، آبورزی ، به معنی شناکننده و آنکه
( اسم ) شنا شناوری آب ورزی .
( اسم ) شنا شناوری آب ورزی .
= شنا: ◻︎ زمین را خون چنان غرقاب میکرد / که ماهی در زمین اشناب میکرد (عطار: مجمعالفرس: اشناب).
رشید