stinking, fetid
بو گرفته
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
فاسد , مستوی عالی
مترادف و متضاد
رشید، علیه، با صدای بلند، بلند، خوشحال، علوی، خشن، عالی، گزاف، مرتفع، زیاد، عالی مقام، عالیجناب، علی، متعال، بو گرفته، بلند پایه، رفیع، وافرگران، تند زیاد، با صدای زیر، اندکی فاسد
فاسد، باد خورده، نامطبوع، متعفن، ترشیده، بو گرفته
کهنه، بو گرفته، کفک زده، قدیمی مسلک
فرهنگ عمید
۱. بوبرداشته.
۲. بدبو.
۳. گندیده.
۲. بدبو.
۳. گندیده.
کلمات دیگر: