بکنایت هفت اقلیم یا مردم هفت اقلیم
هفت خیل
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
هفت خیل. [ هََ خ َ / خ ِ ] ( اِ مرکب ) به کنایت ، هفت اقلیم یا مردم هفت اقلیم :
زهی ترکی که میر هفت خیل است
ز ماهی تا به ماه او را طفیل است.
زهی ترکی که میر هفت خیل است
ز ماهی تا به ماه او را طفیل است.
نظامی.
کلمات دیگر: