کلمه جو
صفحه اصلی

یکتویی

فرهنگ فارسی

اتحاد اتفاق

لغت نامه دهخدا

یکتویی. [ ی َ / ی ِ ] ( حامص مرکب ) اتحاد. اتفاق. صمیمیت : اگر شما را اندیشه یکدلی و یکتویی هست بیشتر به قوریلتای حاضر باید آمد. ( جهانگشای جوینی ). و رجوع به یک تو و یکتایی شود.


کلمات دیگر: