کلمه جو
صفحه اصلی

اشموغ

فرهنگ معین

( آشموغ ) [ په . ] (ص . ) ۱ - فریفتار، شریر. ۲ - نام دیوی است از پیروان اهریمن .

لغت نامه دهخدا

( آشموغ ) آشموغ. ( اِخ ) نام دیویست از پیروان آهرمن که سخن چینی و دروغ گفتن از کسی بدیگری و جنگ افکندن میان دو تن شغل اوست. برای امثله رجوع به آسموغ شود.

دانشنامه عمومی

اشموغ یا اهلوغ در آئین زرتشت، دیو بدعت گذار است و از دیوانی به شمار می رود که در پایان جهان سوشیانت با او به ستیز بر می خیزد و او را در سوراخی زندانی می کند.
جان راسل هینز، اساطیر ایران، ترجمه: محمدحسین باجلان فرخی، چاپ دوم، ۱۳۸۵، انتشارات اساطیر.

پیشنهاد کاربران

نام دیوی است از یاران اهریمن که کار او سخن چینی و جنگ انداختن بین دو نفر است. و دیگر معانی که می توان برای این واژه بکار برد شرارت و فتنه انگیزی میباشد.


کلمات دیگر: