بوزک
فارسی به انگلیسی
barm
ferment, yeast
فرهنگ فارسی
( اسم ) مخمر
لغت نامه دهخدا
بوزک. [ ب َ زَ ] ( اِ مصغر ) بوز است. و آن سبزیی باشد که بسبب رطوبت بر روی نان و گلیم و پلاس و امثال آن بندد. ( برهان ). بوز. ( آنندراج ). سبزیی یا سپیدیی پنبه مانند، که از هوای سرد بر نان کهنه یا آچار نشیند. ( غیاث ). سبزیی که بر نان و جزآن بواسطه رطوبت و نم نشیند. ( رشیدی ) :
تا تواند گفت نان را می خورم با نان خورش
میگذارد تا بر آن از کهنگی بوزک فتد.
تا تواند گفت نان را می خورم با نان خورش
میگذارد تا بر آن از کهنگی بوزک فتد.
( از رشیدی ).
_( رجوع به بوز شود. || مخمر. ( از فرهنگ فارسی معین ). لوور. آب جو ( بوزک ). ( کارآموزی داروسازی ص 207 ).k05l )_فرهنگ عمید
= بورک١
بورک١#NAME?
دانشنامه عمومی
بوزک (به آلمانی: Buseck) یک شهر در آلمان است که در Gießen واقع شده است. بوزک ۱۳٬۲۵۷ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای آلمان
فهرست شهرهای آلمان
wiki: بوزک
کلمات دیگر: