هشیار گشتن بهوش آمدن
هشیار گردیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
هشیار گردیدن. [ هَُ ش ْ گ َ دی دَ ] ( مص مرکب ) هشیار گشتن. به هوش آمدن. هشیار شدن :
چو هشیار گردد پدر، بیگمان
سواران فرستد پی من دوان.
چو هشیار گردد پدر، بیگمان
سواران فرستد پی من دوان.
فردوسی.
کلمات دیگر: