توکد. [ ت َ وَک ْ ک ُ ] ( ع مص ) استوار شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار ). استوار گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( ازاقرب الموارد ). تأکد. ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ).
توکد
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
= تٲکد
تٲکد#NAME?
پیشنهاد کاربران
تاکید می کند
کلمات دیگر: