کلمه جو
صفحه اصلی

اشتم

فرهنگ فارسی

( اسم ) اشتیم

فرهنگ معین

( آشتم ) (تُ ) ( اِ. ) آشتم ، آستیم ، چرک و ریم جراحت .

لغت نامه دهخدا

اشتم. [ اِ ت ِ ] ( اِ ) چرک خونی که از زخم پالاید. ( ناظم الاطباء ). این کلمه در برهان نیست و شاید مخفف استیم و اشتیم باشد. رجوع به اشتیم شود.

دانشنامه عمومی

(روستای خلار، استان فارس) رَفتَم. (گویش خلاری مرکب از بستکی و لاری و پهلوی است. این روستا در دو منزلی شمال غرب شیراز قرار دارد.)



کلمات دیگر: