توثب. [ ت َ وَث ْ ث ُ ] ( ع مص ) مستولی شدن به چیزی به ظلم. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ). برجستن و به ستم مستولی شدن.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). غالب آمدن به ظلم. غالب شدن بظلم. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
توثب
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
۱. برجستن.
۲. به ستم بر کسی یا چیزی مستولی شدن.
۲. به ستم بر کسی یا چیزی مستولی شدن.
کلمات دیگر: