کلمه جو
صفحه اصلی

توشح

فرهنگ فارسی

پیرایه در گردن افکندن .

لغت نامه دهخدا

توشح. [ ت َ وَش ْ ش ُ] ( ع مص ) وشاح در گردن اوکندن ( افکندن ). ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). حمایل درافکندن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || پیرایه در گردن افکندن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) ( از اقرب الموارد ): توشحت المراءة توشحاً و اتشحت اتشاحاً؛ لبست الوشاح. ( از اقرب الموارد ). || حمایل وار به گردن آویختن جامه و شمشیر را. یقال : توشح بسیفه و ثوبه ؛ اذا جعله مکان الوشاح. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و ازهری گوید که توشح جامه ؛ داخل کردن آن زیر بغل راست و افکندن آن بر دوش چپ است چنانکه محرم کند. ( از اقرب الموارد ). || معانقه کردن. ( ناظم الاطباء ): و هو یتوشحنی ؛ ای یعانقنی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ عمید

۱. آویختن شمشیر یا حمایل به شانه.
۲. جامه به دوش افکندن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] گذراندن یک طرف جامه از زیر بغل راست و افکندن آن بر دوش چپ یا عکس آن را تَوَشُّح می گویند و از توشّح در باب صلات و حج بحث شده است.
تعریف توشّح به کیفیت یاد شده نزد فقیهان معروف است؛ لیکن برخی آن را به افکندن جامه از شانه تا تهیگاه و بستن آن در وسط، و گروه سوم به داخل کردن یک طرف جامه در زیر بغل راست و افکندن آن بر دوش چپ و طرف دیگر، زیر بغل چپ و افکندن آن بر دوش راست، سپس گره زدن آن دو به هم بر روی سینه، تعریف کرده‏اند.
کراهت توشح
توشّح در حال نماز بویژه برای امام جماعت کراهت دارد.
جواز توشح
توشّحِ یکی از دو جامه احرام برای محرم جایز است.



کلمات دیگر: